تحریف های شناختی

                                                                                               

 بسم الله الرحمن الرحیم منبع : روان شناسی افسردگی -خوب بد زشت
 نویسنده : دیوید برنز - گرد آورنده: فرانک دادار 

سلامتی الله درشما جاری باشد.
هر پیغامی که توسط دیگران به مامیرسدکلامی یا غیر کلامی پروسه ای راطی میکند ویکسری تغییرات درآن بوجود می آیدومادرخود به نتیجه ای از آن میرسیم.
هر طورکه فکر میکنید،احساس میکنید.مجموعه ای ازحوادث بوجود می آید وما براساس ذهن خود آنهاراتجریه وتحلیل میکنیم وروحیه واحساسمان شکل میگیرد.بیایید باهم نگاهی به تفکرات وعواملی بیندازیم که درنتیجه گیریهای ذهنی ما تاثیر داردازجمله: تحریف های شناختی همانطور که ازاسم پیداست تفکراتی هستند که درشناخت ونتیجه گیری ما تحریف بوجود می آورند

1.تفکر همه یاهیچ.
دراین نوع تفکرفقط دوحالت وجود دارد واصلا حد وسط معنی پیدانمیکندهمه چیز یا سیاه است یاسفید خاکستری معنی ندارد تفکرصفر ویک بااین نوع تفکرباجزیی ترین خطایی که ازماسر بزندخودرایک فرد نا لایق وبی ارزش قلمداد میکنیم.هیچ کس نه صد درصد خوب است نه بد.دراین تفکر مطلق گرامیشویم.مطلق گراها هرگز به نتیجه دلخواه نمیرسندزیراهر چه کارشان راخوب انجام دهند باز ازکاملا خوب فاصله دارند واحساس خوبی از خود نخواهند داشت.
2.تعمیم مبالغه آمیز
درواقع تبدیل کردن همه حوادث به یک حادثه ای که شاید فقط یکبارافتاده باشد. مثال:(چون درکنکور یکبار رد شدم دیگر در هیچ امتحانی موفق نمیشوم).یک اتفاق بد را به تمام زندگی تعمیم میدهیم وبااحساسی بدبقیه وقایع رانیزخراب میکنیم. اگراینگونه فکر نکنیم ناراحتی بسیار زودگذر میشود وزودتربه راههای رسیدن به موفقیت فکر میکنیم.

3.فیلتر ذهنی
دربرخورد بایک چیز منفی آنرادرذهن خودفیلتر میکنیم وباتوجه به آنچه درذهنمان داریم نتیجه ای رامیگیریم که درحقیقت اصلا وجود نداشته مثلا یک شوخی دوستانه راآنقدر بزرگ میکنیم وچون درذهنمان شوخی مسخره کردن معنی شده بسیار ناراحت میشویم عینک بدبینی به چشم میزنید ومثبت هارا نمی بینیم ونتیجه میگیریم همه چیز منفی است. همه ظالمند
4.بی توجهی به امر مثبت
تجربه های مثبت رانادیده میگیریم وحتی آنهارا به منفی تبدیل میکنیم.یابه نوعی کیمیاگری برعکس تبدیل چیزهای خوب به چیزهای بد مثال:وقتی ازماتعریف میکنند پیش خود میگوییم که نه واقعا این طور نیست میخواهند لطف کرده باشند یااینکه خیلی راحت ازکنار آن میگذریم ووبطور دایم روی حوادث مثبت سردی وبی تفاوتی رامیپاشیم وزندگی سرد وبی روح میشود
5.نتیجه گیری شتابزده
نسبت به حوادث واتفاقات اطراف خود نتیجه گیری میکنیم.که معمولا ازدوطریق این اتفاق می افتد :
الف-ذهن خوانی :برای مثال وقتی که فردی سخنرانی میکند، چرت زدن فردی درردیف اول ممکن است این فکر رابوجود بیاورد که اوخوب سخنرانی نمیکند.یاوقتی کسی از کنارمان رد میشود اگر باما سلام احوالپرسی نکند فکر میکنیم که اواصلا از من خوشش نمی آید درصورتیکه شاید اوفقط ماراندیده
ب-پیشگویی اشتباه:شاید همه ما تجاربی از اینکه برایمان پیشگویی کرده اندداشته ایم معمولابعد از پیشگویی بر اساس چیزی که به ما گفته شده احساس خوب یا بد داریم.پیشگویی اشتباه دقیقا همینگونه است مثلا به دوستمان تلفن میزنیم و موفق نمیشویم بااوصحبت کنید مجددا تماس میگیرید اینبار پیغام میگذارید که باشماتماس بگیرد ولی او بازهم اینکار نمیکند پیش خود فکر میکنیم که او مارادوست ندارد ونسبت به ما بی توجه شده است وبراساس این پیشگویی نتیجه ای میگیریم.درصورتیکه بعد از سه هفته ناراحتی متوجه میشویم که اونبوده وپیغام مابه او نرسیده است.
6.درشت بینی-ریزبینی
مثل نگاه کردن از دوربین چشمی که ازیک طرف ان همه چیز رابزرگ وازطرف دیگر همه چیز راکوچک میبینیم.
گناه هاراازدریچه درشت بینی ودرنکات مثبت دوربین را برعکس کرده وازدریچه ریزبینی نگاه میکنیم که نتیجه آن
بزرگ دیدن عیوب وریز دیدن محاسن است وباعث میشود مادچار خطاشده واحساس بدی راتجربه کنیم
7.استدلال احساسی
احساس راعین واقعیت دیدن.برای مثال احساس خوبی نسبت به پول نداریم ومعنویت برای مااحساس خوبی دارد واین باعث میشود که هیچگاه به سمت پول نرویم واین تبدیل به واقعیت میشود وما دچار مشکل میشویم یامثلا دریک روزهایی احساس یاس میکنیم پس نتیجه میگیریم که مشکل ماحل شدنی نیست درصورتیکه ان فقط احساس بوده وشاید مشکل خیلی راحت حل شود.یاحوصله ندارم پس ازرختخواب بیرون نمی ایم دراینجا احساس است که مارا پیش میراند
8.عبارت باید
گاهی ماباگفتن اینکه بایداینکارراانجام دهم مثلا به خود انگیزه میدهیم ولی آنقدربه این باید وابسته میشویم که وقتی نتوانیم به نتیجه مورد نظر برسیم،از معیارها وبایدهای خود دور میمانیم احساس بدی به ما دست میدهد.مثلا باید بهترین فرد این جلسه باشم،باید به قراری که بامن داشت احترام میگذاشت وهزاران باید دیگر
9.برچسب زدن
به استناد یک اشتباه ،تصویر ذهنی کاملا منفی درست میکنیم وبه خودودیگران برچسب میزنیم مثلا وقتی یک کار اشتباه انجام میدهیم به جای اینکه بگوییم اشتباه کرده ام به خود میگوییم من ناتوانم.هر غیب وایراد رابه حساب بی ارزشی خود یا طرف مقابل میگذاریم درحالیکه مامانند رودخانه ای جاری هستیم وتغییر میکنیم

10.شخص سازی
بدون هر گونه دلیل ومنطق حوادث ناخوشایندرابه خود نسبت میدهیم برای مثال:فرزندم درس نمیخواند پس من مادر ناموفقی هستم. فراموش میکنیم که مامسئول خودمان هستیم وهرکسی خودش مسئول زندگی خودش است
برای جلوگیری از اینکه احساسات بد ودرک بهترواقعیت های زندگی عزت نفس خود راتفویت کنید، انتقادهای درونی خود رابشناسید وبرخورد صحیح باآنهاداشته باشید.بازخورد ذهنی خودراپیدا کنید موضع انفعالی نگیرید بامسائل واقعی برخورد کنید احساسات خود رابشناسید.درهنگام ناراحتی افکار منفی رایادداشت کنید. براساس تحریفهای شناختی تفکرات خودراریشه یابی کنید وبدانید که افکارواحساسات ماقابل کنترل وهدایت هستند.

نظرات 1 + ارسال نظر
اشکان دوشنبه 28 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 09:27

سلام مقاله رو خوندم کاش بشه راهکارهایی برای اینکه بتونیم درزمانی که این اتفاقات می افته جلوشوبگیریم وجود داشته باشه.راهکارهای آسون نه مثل کتابهای خودشناسی سخت!!!!!!!!!!!!!

سلام مرسی که نظرتونو بیان کردید.به نکته جالبی اشاره کردید خودشناسی وخودسازی سخت به همین خاطر بهش میگن جهاد اکبر. اگه چیزی پیدا کردم که راحت بود حتما میذارمش که همه بخونند

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد