دانش و آگاهی

هممون درمورد خیلی چیزها خوندیم درمورد خیلی چیزها تحقیق کردیم ولی وقتی که پای عمل به میون میاد نمیتونیم عمل کنیم.خیلی ازماها مشاورهای خوبی هستیم وبه محض اینکه کسی دچار مشکل میشه براش میتونیم نسخه بپیچیم ولی وقتی همون مساله برای خودمون اتفاق می افته اونقدر بی تجربه واکنش نشون میدیم که انگار هیچ چیز نمیدونیم ومصداق ضرب المثل  معروف(کل اگر طبیب بودی سرخود دوانمودی)میشیم.اکثر اوقات به چیزهایی که میگیم عمل نمیکنیم حالا خدا نکنه که کسی،این وسط مثلابه حقیقتی که مابه آن اعتقاد داریم توهین کند. آنوقت شروع میکنیم به جبهه گرفتن ودفاع کردن،معمولا هم اگر عاقل باشیم محکوم هستیم، چون به چیزهایی که میگیم نمیتونیم عمل کنیم.مثلا میگیم ان الله مع الصابرین.بعد با کوچکترین تحریکی واکنش نشان میدیم واصلا صبر والله وباخدابودن کجابود؟؟؟؟؟؟؟؟  

چند وقت پیش توی وبلاگ یکدوستی خوندم که دیگه کتاب خوندن ونظریه پردازی توی این زمینه بسه وباید به فکر عمل بیفتیم. 

اسماعیل زنبوردار،توی وبلاگش میگه http://kelariz.blogfa.com)

{حفیقت آن است  که خواندن کتابهایی که به ما لذت می دهد و موقتا چون مخدّر عمل می کند ، یا گوشه ی انزوا بر گزیدن و نزد خود مدینه ی فاضله درست کردن ،خیلی آسانتر است از ،در میان مردم بودن و زخمی شدن .تیپ های فکری چون ما عادت کرده ایم با درست کردن این مدینه ی فاضله در ذهن خود و مقایسه ی آن با واقعیت جامعه ای که در آن زندکی می کنیم ، هم خود را

آزار دهیم  هم اینکه غیر مسؤلانه جامعه را به باد ملامت بگیریم . و این خیلی ظالمانه است ! جامعه  و دنیایی که در آن نفس می کشیم با تمام نابسامانی ها و تیرگی هایی که دارد یک واقعیت است . هر چند کثیف !  ولی وجود دارد ! هست ! دارد نفس می کشد.در حالیکه مدینه ی فاضله ی ما با تمام پاکی و معصومیتی که دارد یک اشکال کوچک دارد و آن این است که وجود ندارد... ! یعنی حتی جسارت بودن را هم ندارداز پستوی ذهن و دل ما بیرون نمی آید .  همین برایش کافی است که محکوم ،و چون خود ما به گوشه ی فراموشی و انزوا رانده شود.اغلب ما به آدمهای دو قطبی تبدیل شده ایم  . آنگاه که در خود فرو میرویم و درعالم خیالی خود به سرمیبریم ،سراسر مستی و شوریم و همینکه با دنیای خارج در اصطکاکی خشن قرارمی گیریم سایه ای تیره و تار از اندوهی سنگین ما را در بر می گیرد .به آدمهای افسرده ای تبدیل می شویم که همچون روشنفکران سر خوردهکاری جز نق زدن  و غر غر کردن بلد نیستند .} 

حالاباید بدونیم که اشکال ازکجاست اولا:امثال ما وکسانی که مثل ما فکر میکنند متاسفانه زیاد نیستند ودردنیای امروز فکر غالب افکار وباورهای منفی است که از سالهای خیلی دور صدها ویا شاید هزاران سال پیش درماشکل گرفته اند.ژنتیک امروزه ثابت کرده است که همه چیز روی ژن ضبط میشود وبه نسلهای بعد میرسد.تصور کنید هرفکر منفی که توسط خودمان یادیگران  وارد دنیای مامیشه و به نسلهای بعد منتقل میشود.باید کاری کرد .این جنگ وخونریزی وانحطاطی که امروز شاهد آن هستیم ماحصل افکار قرنهای متمادیست.طبیعی است که چون تعداد ماکمتر است پس افکار منفی غالب میشوند. 

ثانیا:تفاوت عمده ای بین دانش وآگاهی میباشد.ما دانش رایاد میگیریم و حفظ میکنیم ولی آیاتمام آنهارابکار میگیریم مثلا چندنفر وقتی میخواهند نمک بخورند به سدیم وکلر فکرمیکنند؟؟؟هیچکس! ولی تعداد افرادی که به مضرات نمک فکر میکنند زیادهستند.چرا؟ چون به کرات از مضرات آن شنیده اند واین باور جزو آگاهیشان شده است.وبه محض شنیدن نمک یاد مضرات آنهم میافتند.  وقتی یک فکر درذهنمان تکرار میشود مسیر عصبی که آنرامنتقل میکند روز بروز قویتر میشود وآن فکر درناخودآگاه ماتثبیت میشود.مثلا آنقدر میشنویم که :شریک بده،هرشریکی که توی زندگیمون میاد بد ازآب درمیاد. برای اینکه یک فکر مثبت راجایگزین کنیم باید بارها و بارها به تعدادیکه فکر منفی تکرار شده،باور و فکر مثبت راتکرار کنیم تا جزو ناخودآگاه ماشود ومسیر عصبی قوی داشته باشد.تابتونه در روزمرگی مابکار بیاد.پس میتوان نتیجه گرفت آنقدر باید کتابهای مثبت خواند،آنقدر افکار خود راتغییر داد تا بتوانیم این افکار راکه سازنده هستند و میتواند زندگی مارا دگرگون کند، از دانش به آگاهی تبدیل کنیم وبکار ببریم البته وصد البته که این مشمول این است که ماشروع به خودشناسی وخودسازی کنیم وپیداکنیم افکار وعواملی راکه منجر به بروز مشکلات درزندگی مامیشوند وسپس شروع کنیم به تغییر دادن آنها!که راهی طولانی است که فقط باتمرین و توکل برخداآسان خواهد شد.شهامت مواجه باخود میخواهد وهمت عالی.آره باید سخت کار کرد چون باخیال پردازی ورویا پردازی فقط مدینه فاضله درذهن مامیماند وبس 

حالاتصور کن همه به جای اینکه به ایرادهای دیگران فکر کنند فقط و فقط به خود وخودسازی فکر کنند.آیابهشت روی زمین شکل نمیگیرد؟؟؟؟؟؟؟ آیا جنگی بوجود می آید؟؟؟؟؟؟؟؟؟ آیا ما ؟یا نسلی از ما؟ نمیتواند حکومت صلح و دوستی روی زمین برپاکند؟آیا نمیتوانیم کمک کنیم که حکومت الله روی زمین شکل بگیرد؟ خدایا مارادرراه خودشناسی وخودسازی کمک کن. خدایا تو سمیعی وبصیر تو تنها کسی  هستی که میدانی در ذهنهای ما چه میگذرد خدایا دریچه های ذهنمان رابه سمت خودت باز کن. 

نظرات 6 + ارسال نظر
حسین دوشنبه 25 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 22:07 http://www.efs1.pib.ir

سلام دوست خوبم وب خوبی داری برات ارزو میکنم موفق بشی و میدونم که موفق میشی
از راه دور میبوسمت
راستی اگه دوست داشتی به ما هم
سر بزن واگر از وب ما هم خوشت اومد رو تبلیغات ما کلیک کن
ما بهترین نیستیم و اولین هم نیستیم ولی بهترین ها را برای شما گرد آ وری کرده ایم

سلام مرسی ازلطفتون
نکته جالب درمورد سایتتون بسم الله الرحمن الرحیم زیبایی بود که بالای صفحه زده بودید.

کلاس دوست داشتنی دوشنبه 25 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 22:15

سلام

ببخشید شما خودتون در کدام مرحله هستید ؟

سلام.آقا معلم
من دارم سعی میکنم از مرحله دانش به آگاهی برسم.ولی شاگرد تنبلی هستم.دعا کنید خداکمکم کنه

انجمن پارسیان دوشنبه 25 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 22:16 http://parsianforum.com

سلام دوست عزیز
سایت بسیار قشنگ،جذاب وپرمحتوایی دارید.ما نیز فرومی
علمی ، تخصصی و عمومی، با نام انجمن پارسیان را برای تمام ایرانیان عزیز راه اندازی کردیم.
خوشحال می شویم به جمع دوستانه ما بپیوندید .
می توانید از مدیر کل سایت، مدیریت انجمنی را درخواست کنید.
مایه مباهات است دوستان و مدیران لایقی مانند شما در جمع ما باشند.
منتظر حضور سبز شما هستم. موفق باشید.
http://parsianforum.com

پژمان سه‌شنبه 26 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 12:03 http://shaerane.blogsky.com

حالاتصور کن همه به جای اینکه به ایرادهای دیگران فکر کنند فقط و فقط به خود وخودسازی فکر کنند

واقعاْ از خواندن مطالبی که در وب خود نوشته اید لذت بردم . موفق باشید.

سلام مرسی از نظرتون.
نوبت ماهم میرسه خدا خودش گفته که باصابرین ولی تااونموقع باید ما امت باشیم.ائمه شیم.ائمه کسانی هستند که الگو میشن برای بقیه. پس بیایید در خوبیها برای هم الگو باشیم.

یه دوست سه‌شنبه 26 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 12:58

سلام خانم ژرفا خانم متفکر
ببخشید که اینطور خطابتون کردم از مطلبی که گذاشتید خیلی خوشم اومد از نظریه ها تون از تفکراتتون!
البنه با برخی از مطالب شما مخالفم و با برخی خیلی موافق

اما درمورد این مطلب شما :اول یه پیشنهاد برای دوستتون دارم درسته که افکار ما همه خوب و مثبت و به قول ایشون معصوم هستند و بیرون از ذهن ما با افکار ما کلی فرق داره آیا میشه به این دلیل مهر خاموشی بر افکارمون بزنیم و اونها رو در انبار ذهن ذخیره کنیم تا گرد و غبار همین جامعه روی اونها رو بپوشونه و نیست و ناپدید و غیر قابل فهم بشه ؟نه این اصلا درست نیست !!! اما ما و امثال ما که به این موضوعات فکر میکنیم با این افکار روحمون رو پرورش میدیم بزرگش میکنیم و به اونجا که باید میرسونیم روح آدمی اون قدر بزرگه که انسان اگه خودش بخواد و اراده کنه اون رو به بالاترین مقام ها میتونه پرواز بده و به اوج هستی برسونه پس هیچ گاه هیچ فکر معصومی رو دست کم نگیریم که همین فکر میتونه سازنده ترین باشه انسان برای ساختن خود و همین جامعه ی به قول ایشون تیره و نابسامان ابتدا باید از روح خودش شروع کنه بعد به باقی مسئولاتش برسه .....
اما شما خانم گل :زمینه ی مثبت اندیشی چیست ؟آیا فقط باید در جوامعی که همه چیز خوب و درست و به جاست مثبت اندیشید ؟اصلا با مثبت اندیشیدن میشه جامعه ای که درعین بی گناهی خیل زیادی از افراد در لجن کشیده شده است رو پاک و درست کرد مسلما نه اما میشه دست اونها رو گرفت راه درست رو نشون داد و برخورد کرد با این آدمهایی که لجن گری بیش نیستند فقط جهان را در دور نگاه خودشون و امیال پست خودشون میبینند و به باقی بودن نمی اندیشید به اینکه چه بودند و چه شده اند حتی فکر نمیکنند و حتی شده دست اونها رو هم گرفت و از لجن بیرون کشید اما هیچ وقت افکارمون رونمیتونیم به اونها تحمیل کنیم همون طور که گفتم افکار هر کس روحش رو بزرگ میکنه و پرورش میده افکار اون جور افراد هم تا اون حد اونا رو رشد داده ما نمیتونیم سبب رشد اونها بشیم ....(هیچ وقت کوری را به خاطر آرامش تحمل نکن )
اینکه گفتید ما همه بعضی وقتها خود روانشناسی کار کشته برای دیگرانیم و به خود میرسیم در عمل کردن به گفته های خود میمونیم موافقم ما اگه بیاییم و مثبت فکر کنیم به این بیندیشیم که این مشکل رو نادیده بگیریم یا از دید دیگری به آن نگاه کنیم این مشکل حل میشود ؟؟تنها راه حل آن برخورد درست با آن است چطور ؟! چند روز پیش کسی به من گفت درک بالا داشتن هم خوب نیست چرا برای اینکه تویی که همه چیز را خوب و به حد بالایی درک میکنی نه همه چیز بلکه انسانها رفتارشون اخلاقشون و .... اگر تونیاز به درک داشته باشی و همفکری ،کسی رو پیدا نمیکنی که بتونه بیاد و غمخوار تو بشه!!! من به او گفتم اول کسی که همه رو درک میکنه همه چیز رو میفهمه نیاز ی به همفکری دیگران نداره خودش همیشه بهترین راه رو بلده اگر چه سخت اما میدونه چیکار کنه بهتره و اگر احیانا کسی رو هم بخواد که کمکش کنه خودش با گفته هاش اول میتونه اون طرف رو تا یه حدی مجاب کنه بعد با هم فکری و به قول خودمون گذاشتن عقلاشون رو هم بهترین تصمیم رو بگیرن !!!! اما این یه مسئله ی فردیه شما درمورد کشور و جهانی صحبت میکنید که همه ساکن آن هستیم در آن نفس میکشیم همین آمریکا که غارتگر شناخته شده است اما آیا تمام افراد این کشور غارتگرند؟ آدم کشند؟ (دکتر شریعتی :انسان تنها فرشته ای است که دستش به خون آلوده است ) .....
وای ببخشید مثل اینکه خیلی حرف زدم اما اینها واقعیته و ما نمیتونیم فرار کنیم
مرسی که من و تحمّل کردید بازم میام پیشتون از شما و افکارتون خیلی خوشم اومد

سلام دوست بینام.
از نظر شما که حاکی از تعقل شما ست متشکرم.
آقا یا خانم محترم اگه ما توی دنیای مثبت وخوب زندگی میکردیم که نیازی به هیچ چیز نبود وبهشت رو داشتیم بله من هم از این دنیایی که همه چیز توش ریر سواله وکلی تفکر دور از زاه خداتوشه صحبت میکنم. آره راه خدا!!!!!!!!!!!!
آخه همه فکر میکنیم راه خدا خیلی عجیب وغریبه.درصورتیکه اون برای ما راه خودش روتعریف کرده و اگر عاقل باشیم راه او به جای جنگ وخونریزی وتحمیل افکار سراسر عشقه و نور و شناخته.
ولی همونطور که در بالا گفتم به نظر من مهمترین راهکاررا هم خود خدا گفته.که شما هم به آن اشاره کردید.خداوند از ما خواسته که ائمه شویم. حالا اگر سالهاست که معنی ائمه را اشتباه گفته اند،دیگر بس است باید بدانیم که ائمه وامام هم ریشه هستند و تمام کسانی که بتوانند باخود سازی وایجاد تغییراتی درخود بتوانند چیزهایی راکه درذهنشان است درجسم وکلامشان نشان دهند یا بقولی درخودشان نهادینه کنند میکنند الگو باشند ورهبری را بصورت غیر مستقیم در دست بگیرند.
مرسی که هستی مرسی که میایی بهم سرمیزنی

یه دوست چهارشنبه 4 دی‌ماه سال 1387 ساعت 21:03

سلام فرانک خانم یه کم دیر شد شرمنده
حرفهای منطقی شما را میفهمم و خوب هم درک میکنم اما اگر قرار بود که در دنیای ما همه چیز خوب بود و بهشتی اونوقت دیگه چه نیازی به امتحان بود و پی بردن به سلامت روح ؟اصلا بهشت و جهنم و قیامت معنی و مفهومی که الان دارند رو از دست میدادند(البته از یاد نبریم کسی که راه خدا را پیش رو داره به بهشت و جهنم فکر نمیکنه تنها ذات پاک و عشق حقیقی مد نظراوست و ...)
من این و میگم که ما باید خودمون دنیایی رو که توش سوال پره، افکار منفی توش بیداد میکنه و جنگ اعصاب و نابسامانی روح افراد اونا رو آزار میده رو به پاکی ها نزدیک کنیم اونوقته که تونستیم به خداوند بگوییم ماییم بنده ی حقیقی تو، اون بنده ای باشیم که خدا دوست داره

من هم همین رو میگم راه درست راه خداست !!!! اما معنای واقعی این را ه چیست ؟آیا این راه هم برای رسیدن احتیاج به دویدن داره یا اینکه میشه آروم آروم هم به مقصد رسید ؟؟اصلا چقدر این راه به ما نزدیکه ؟ نه راه خدا دور نیست همین جاست کنار خیابون دلهامون فقط کافیه گردو غبار دلمون رو پاک کنیم اونوقت دلمون یواش یواش و بی صدا وارد این راه میشه و نیازی به اجازه ی ما نداره که این راه دست دلها مونه که این دل رو خدا به ما پاک داد البته این رو فراموش نکنیم که خداوند ما را آفرید برای هم تا باهم زندگی هامون رو زیبا کنیم اگر قرار بود در این دنیا چیزی برای ما نباشد از همون ابتدای خلقت بر همه چیز مهر ممنوع زده میشد پس یاد بگیریم که همه چیز نه برای ما بلکه یه وسیله ای است برای رسیدن ،رسیدن به آسمان و کنار فرشته ها با آنها ذکر و یاد گفتن و اونوقت میرسیم به دریای ژرف و عمیق عشق خداوندی
ببخشید که خستتون کردم هستم و بازم میام پیشتون
راستی من یه دختری هستم مثل خودتون فقط کمی از شما کوچکترم
شادی همراهتون و سرافرازی پیش روتون

سلام دوست من
مرسی که بازم به ژرفا سری زدید.مهم نیست که با چه واژه هایی میگیم مهم اینه که هردومون داریم یک چیز رو میگیم.اصلا مگه میشه وقتی از خدا گفت حرفها رنگ وبوشون باهم فرقی داشته باشه؟!
توی همین دنیایی که ماتوش داریم زندگی میکنیم وپرازچیزهای بدوخوبه یک عده برای خودشون بهشت رو تشکیل دادند.اونها اونقدر خدارو جاری کرده اند که اصلا بدی ونفرت در زندگیشون شکل نمیگیره وازشون فاصله میگیره.
طبق آیات قران هم بهشت وجهنم روی کره زمین شکل میگیره نه توی دنیای دیگه ای وایکاش بتونیم بیشتر روی کلام خدا تعقل وتفکر کنیم تابدونیم که خیلی از مفاهیمی که سالها به خاطر چیزهای مختلف بصورت خرافات وبه اسم کلام الله تحویلمون دادند اشتباهه.
بله عشق الهی را در زندگی روزمره کاربردی کردن همان چیزی است که مابه خاطر آن آفریده شده ایم.وخداوند تمام چیزهارابرای ماتسخیر کرده است به شرطی اینکه تفکر کنیم واز آنها استفاده کنیم(وَ سَخَّرَ لَکُمْ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ جَمیعاً مِنْهُ إِنَّ فی‏ ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ ۱۳جاثیه)خیلی حرفه اینهمه چیزو برای ما قابل تسخیر شدنه به شرط اینکه ماتفکر کنیم.الهی ذهنهامونو باز کن که توتنها کسی هستی که میتوانی ذهنهایمان راباز کنی.
بازم مرسی دختر گل که به ما سر میزنی ونطراتتو میگی تا ژرفا رشد کنه ومن بتونم به وسیله اون بابقیه تبادل نظر کنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد