سال نو

هرسال وقتی به سال نو نزدیک میشیم انگار سرعت زندگی بالاتر میره.همه میخوان همه کارها شونو تالحظه تحویل سال تمام کنند.همه زندگی همینطوریه،اگه همین الان بدونیم که تایکساعت دیگر قرار تحویل زندگی اتفاق بیفته وازکره خاکی باید به خانه ابدی برگردیم شروع میکنیم و با سرعت زیاد دراین یکساعت کلی کار انجام میدیم.ولی قشنگی زندگی به همینه که نمیدونیم کی باید تحویلش بدیم.به خاطرهمین همیشه باید طوری زندگی کنیم که انگار تاچند لحظه دیگه موقع تحویل زندگیه.ولی نمیدونم چرا یادمون میره 

امسال اولین سال در کل زندگی من بود که روز ۴شنبه سوری از روی آتیش نپریدم.من این مراسم وجشنهایی روکه به یادگار ازاوشو زرتشت وایرانیان باستان مانده رو خیلی دوست دارم و با تمام مفاهیمش زندگی میکنم.روز ۲۷اسفند خانم جان روبردند اتاق عمل ومن از طبقه چهارم بیمارستان داشتم خیابان را تماشا میکردم اثری از آتش نبود ولی عده ای میرقصیدند وپایکوبی میکردند. پلیس ونیروهای ویژه که گروههارا متفرق میکردند،عده ای مست،چندنفر درتوهم،نارنجک، بمب،آمبولانس،زخمیها ومصدومین و....انگار وسط میدان جنگ بودی.پیش خودم گفتم اوشو زرتشت و ایرانیان باستان:ماراببخشید! نوادگانی که زیباترین مفاهیم شادی وجشن راتبدیل به فضایی کردیم که بغض های خاموشمان رافریاد بزنیم.البته ناراحت نباشید باتمام مفاهیم زیبای زندگی اینکار راکرده ایم 

خانم جان هرسال به دیدار شکوفه های حیاط خانه شان میرفت امسال بین هوشیاری وخواب حتی نمیدونه که سال نوشده است.بین هستی ونیستی میجنگه.دوسال پیش وقتی یکی از دوستانم دراین شرایط بودقبل از مرگ، از چیزهایی که میدید ومیشنیدبرایم حرف میزد ولی خانم جان قدرت تکلم نداره ونمیتونه بگه.برایش دعا میکنم بانگاههای وحشت زده مرا نگاه میکنه. درد داره مسکن میزنم آرام میشه ولی باز وحشت زده منو نگاه میکنه برایش حرف میزنم.خانم جان نترس پیش خدا رفتن ترس نداره اینهایی که میان بالای سرت پرستار ودکترن،اصلا عزراییل اینطوریکه تو سالها فکر میکردی وجود نداره اون یک فرشته زیباست.حتما با بابابزرگ میاد یادته چقدر دلت میخواست اونو ببینی،حتما خاله ودایی روهم میاره تواونجاتنها نیستی.با وحشت باز هم مرانگاه میکند التماس میکنه که او را ببرم بانگاهش دستهایش راکه کبود شده نشانم میده. خدایا چرا باید عذاب کشیدن دیگران را ببینم؟ خدایاکمک کن تا بتونیم به مردم دنیا بگیم که نباید مریض شن وخودشان میتونند انرژی شفاعت تورا درخود جاری کنند.باز میخوابه ومن باچشمهای نمناک از کنارش میرم.همکارهام میگن توکه سمینار برگزار میکنی وهمه مارابه آرامش دعوت میکنی چرا خودت بهم میریزی.جوابی نمیدم ولی حتما درسمینار بعدی خواهم گفت که اشک ریختن وابراز احساس راهیچکس منع نمیکند.اگرخانم جان زمین راترک کنداصلاْ گریه نمیکنم همانطور که وقتی زهرا رفت.آخه پیش خدارفتن شادی داره ولی عذاب کشیدنش و اینکه نمیتونه چیزی بگه منو ناراحت میکنه وباز هم میگم خدایا کمکش کن. 

سال جدید برای من بادرسهای جدید شروع شد.مثل اینکه بایدتمام مفاهیمی که تا امروز یادگرفتم باید امتحان بدم.الهی که یک سال پر از آرامش برکت ورحمت الهی وسال آگاه شدن به مفاهیم الهی برای هممون باشه.الهی امسال درست استفاده کردن از نعمات الهی را تمرین کنیم.چه اسم خوبی برای امسال گذاشتند(الگوی مصرف صحیح)من هم میگم استفاده درست از نعمات الهی

سال نو مبارک

نظرات 3 + ارسال نظر
اجادسا چهارشنبه 5 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 02:30 http://ajadesa.blogsky.com

سلام فرانک جان خوبی سال نوت مبارک و با آرزوی بهترین ها برای تو
من آپم یه سری بزن منتظرتم

معلم آشنا سه‌شنبه 18 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 22:06

سلام و با آرزوی خوبی ها برای تولد سال جدید در کنار حضور قلبی در کنار خدای خوب .

حمید چهارشنبه 19 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 13:18 http://www.natfcorp.blogfa.com

سلام
فرانک جان درست می فرمایید
مطلب شما بسیار جذاب و عالی بود من هم در بلاگ خودم برای دوستان گلم
گذاشتم استفاده کنم
ممنون از مطالب خوبتون
موفق باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد