دارایی ها

بسم الله الرحمن الرحیم   

           دارایی ها            

سلام به چیزهایی که داریم کمی بیندیشیم: خانه من، لباس من، کودک من، شعل من، مدرک من، روح من، شعور من و بینهایت که به این من وصل میشود حال اینکه این من چیست بماند .برویم سراغ دارایی های این من

دارایی های انسان به دو دسته تقسیم میشود: دارایی های مشهود و نامشهود

1.       پول، خانه، ویلا، ماشین، زمین، کارخانه، تحصیلات ومدرک، مقام و.... که به آنها دارایی های مشهود گفته می شود. این موارد نه تنها معیار موفقیت و سعادت اخروی نیستند بلکه معیارهای موفقیت و خوشبختی دنیوی نیز محسوب نمی شوند.

2.        خوشبختی، آرامش، شادی، لذت بردن هر لحظه از شرایط موجود، دوستان و خانواده ی خوب، اعتقادات سازنده، اخلاق نیکو، سلامتی تجربه امنیت، عشق، شور، ارتباطات اجتماعی، تفکرات الهی، معیارهاو ارزشهای الهی و.....نمونه هایی از دارایی های نامشهود و ارزشمند می باشند.

امروزه معیار خوشبختی کسب ثروت و دارایی های مشهود شده است. در حالیکه گاهی دارایی های مشهود عامل انحراف و معیار تاریکی نفس انسان نیز می شود.

سوره شعرا آیه 88و89

حکایت از روزی میکند که هیچ چیزی (پول، ثروت، خانه، ماشین، فرزندان، همسر،پدر ومادرو...) سود ونفعی به شما نمی رساند . مگر این که خداوند قلب سالمی به او ( انسان ) ببخشد. ( تا در این سلامت و آرامش و شادی ذهنی و درونی از این نعمتها لذت ببر. )

یعنی کسی که ذهنش (بخش دگرگون کننده، منقلب کننده اش) را بتواندسالم کند. او (کسی که ذهنش را سالم کرده) ذهنش به او سود میرساند.

کسانی که با کسب پول و شهرت و... بدنبال پایدار شدن هستند!!!!

آری انسان می تواند با اینها چند صباحی پایدار باشد ولی هرگز با اینها جاودانه نخواهد شد. اگر به تاریخ نگاه کنیم امثال این افراد را می بینیم که هرگز جاودانه نبوده اند ولی در دوران خود چند وقتی پایدار بوده اند. به  اطرافیان خود و زندگی خود نگاه کنیم چند نفر از ما جاودانه هستند یا جاودانه خواهند شد؟

پایداری وضعیتی است که انسان خود ایجاد می کند ولی جاودانگی را خدا ایجاد می کند در چه کسانی؟ در کسانی که ذهن وفکر خود را سالم کرده اند.

درکتاب آسمانی (فرقان) و در سوره همزه خدا میگوید: وای بر کسانی که بسیار شتابان و با عجله خیلی چیزها را می شکنند و مال جمع می کنند و مرتب شمارش می کنند آیا آنها اینگونه فکر می کنند که این اموال آنها را پایدار می کند؟

اینها خودشان را می شکنند خدا با حالت خواری ایشان را از بین می برد. آتشی به پا میکند که  قسمت انگیزه مغزشان را از بین می برد.

خوب این افراد چنین شتابان چه چیزی را می شکنند؟ اینها برا ی داشتن دارایی ها، حریم ها را می شکنند، حقوق دیگران را رعایت نمی کنند به راحتی آبروی دیگران را می ریزند، قراردادها را می شکنند، برای رسیدن به اهدافشان  دروغ می گویند  زیر آب همدیگر را میزنند، قوانین جامعه را رعایت نمی کنند و قوانین و اصول خداوند را می شکنند.

مهمترین عاملی که در زندگی ما را حرکت میدهد و دگرگون می کند مغز وذهن ماست. انگیزه های ما ست که ما را در زندگی پیش می برد. اگر عشق، شور وانگیزه نداشته باشیم هیچ چیزی در این دنیا نمی تواند حس خوشبختی را در ما ایجاد کند. خداوند فرموده در مورد افرادی که فقط بدنبال داراییهای مشهود برای پایدار شدن خودشان هستند قسمت انگیزه مغزشان را از بین میبرد. و اگر انگیزه نداشته باشیم شکسته ایم، افسرده میشویم دل نگرانیم و تشویش داریم هیچ چیزی ما را خوشحال نخواهد کرد. چه جهنمی و آتشی از این بالاتر؟!!!!!!!!

برگردیم به زندگی روزمره: گاهی اوقات پول داریم، ماشین مدل 2009داریم روز به روز اموالمان را زیاد می کنیم ولی عشق نداریم، خوشبختی را احساس نمی کنیم، انگیزه زندگی کردن نداریم، همه چیز عادتی شده. می خوریم، می خوابیم و هم آغوشی می کنیم بدون اینکه لذتی ببریم. یادمان نمی آید که روزی بیصبرانه دنبال این بود که فرد مورد علاقه مان را جوری در آغوش بگیریم که سلولهایش را بفهیم، حالا این آدم را داریم ولی دیگر از علاقه خبری نیست فکر می کنیم که او مقصر است او را عوض می کنیم شریک جنسی و شریک زندگی تغییر می کند ولی او هم  عادی میشود. از خانه خود خسته می شویم، خوب، خانه ای دیگر، ولی آنهم شور به ما نمیدهد. بهترین رستوران لذت آن نان و پنیری که در مدرسه با دوستی همچون خودمان معصوم و بی ریا به اشتراک گذاشتیم، ایجاد نمی کند.گاهی فکر می کنیم اگر پول داشته باشیم خوشبختی را داریم بعد آنقدر دنبال پول می رویم تا بتوانیم آنرا درک کنیم، غافل از اینکه خوشبختی همین جا در کنار گذر زمان از بین میرود. البته نه اینکه دارایی های مشهود بد است. نه بسیار هم خوب است به شرط اینکه با تفکر سالم بدست بیاوریم و با تفکر سالم از آنها استفاده کنیم ولی خوشبختی ولذتهای ما وابسته به آنها نباشد. بهترین دارایی های مشهود اگر عشق وانگیزه نداشته باشیم هیچ است و لذتی ندارد.

راه واره

دریا کنار از صدفهای تهی پوشیده است.

جویندگان مروارید، به کرانه های دیگر رفته اند.

پوچیِ جستجو بر ماسه ها نقش است.

صدا نیست.دریا-پریان مدهوشند.آب از نفس افتاده است.

لحظهء من در راه است. وامشب بشنوید از من

قسمتی از جاودانه های فکرسهراب سپهری 

در مغز مسیری به نام مسیر لذت یا  پاداش وجود دارد  و در این مسیر انتقال دهنده های عصبی نظیر دوپامین وسروتونین  ترشح می شوند، با یادآوری خاطرات خوش به طور طبیعی امکان افزایش میزان این انتقال دهنده ها و نیز نوراپی نفرین و آندروفین فراهم می شود. دانشمندان و روانشناسان به ما می گویند، “ظرفیت لذت بردن ” نه تنها   پدیده ای روانی است بلکه به نوعی در بیولوژِی ما ثبت شده است. بخش بیولوژیک لذت، به سیستمی در مغز ما بر میگردد (هیپوتالاموس و مراکز لمبیک) که  مولکول های مخصوص به خودشان را دارند (آندومرفین) که از نرون های این مراکز ترشح می شود.

   هر فعالیت لذت بخش -----< سیستم عصبی----< افزایش میزان آندومرفین در خون.

آب خوردن، غذا خوردن، ورزش کردن و خصوصا عشق بازی کردن، می توانند عامل این بالا رفتن باشند و احساس لذت را در ما ایجاد کنند. ترشح آندومرفین در خون هم زمان باعث کاهش اضطراب و استرس و درد، و افزایش احساس رضایت  و خوشحالی، و نیز حتی ظرفیت های ذهنی و هوشی می شود.

نکته بسیار جالبی که در این مطلب متوجه شدم این است که خداوند برای ما اصلا مسیر عصبی ناراحتی و افسردگی خلق نکرده و برای این حالتها ما هورمون نداریم فقط وقتی میزان هورمونهای لذت کم میشود احساس افسردگی و استرس و... می کنیم. وقتی دروغ می گوییم برای رسیدن به یک جایگاه، بطور موقت لذتی بدست می آوریم ولی چون میزان استرس و نگرانی بسیار زیادی را تحمل کرده ایم در دراز مدت میزان این هورمونها کمتر وکمتر میشود گویی خداوند با تعبیه این سیستم در مغز ما تجربه ی سوختن و هدر رفتن انرژی هایمان را به ما نشان میدهد و بدین وسیله ما را وقتی به خطا میرویم آگاه می کند. و اگر آگاه نشویم در جهنمی که در مغز وذهن ما بپا میشود خودمان می سوزیم.

لذت دیدن یک شاخه ی گل، پرواز پرنده، بوییدن معشوقه، خنده کودکی بی کس از تکه نانی که به دستش دادیم، دیدن نور خدا در هر چیز، داشتن یاد خدا در گوشه ذهن هرلحظه، اینها دارایی های نامشهودند که هرکسی فقط وفقط خودش تجربه می کند و می تواند با یادآوری آنها دیگران را نیز با احساس خود شریک کند وهم درخود وهم در دیگران انگیزه ایجاد کند برای خلق لحظاتی پربارتر.

پس داراییهای نا مشهود بسیار کلیدی تر و حیاتی ترند.اگر کسی آنها را دا شته باشد در طولانی مدت خیلی موفق تر و خوشبخت تر است. همانطور که در آیه 88و89 سوره شعرا خداوند فرموده اگر فکرت سالم باشد همه چیز بدست می آوری.

در آیه 60 سوره قصص اشاره میکند به آنچه که جهان اشیاء به انسان میدهد و آنرا کالای موقتی برای پایین ترین سطح زندگی یعنی دنیا میداندو می فرماید که آن اصل شما نیست و....

جز اندیشه، چه چیزی از هر انسان باقی و جاودانه میماند؟ آیا کاخهای پادشاهان، آنها را جاودانه کرده است یا فکر اندیشمندان و متفکران وشعرا، آنها راجاودانه کرده است؟ چه کسی میداند همین خاکی که الان روی آن خانه محقر من بنا شده روزی قصر یکی از میلیونها ثروتمندی که روزگاری به روی زمین آمده اند، نبوده است نه آن قصر میماند نه این خانه محقر تنها آگاهی  است که جاودانه است . تنها تفکرات ما میماند تنها آثار اندیشه ما میماند که آنهم فقط بواسطه خدا ایجاد میشود. از امروز به دارایی های نامشهود خود بیشتر دقت کنیم بنویسیم که چه چیزهایی در ما احساس خوشبختی ولذت را ایجاد میکند و برای بدست آوردن آوردن آنها تلاش کنیم و از خدا بخواهیم ذهنمان را سالم کند و ما را جاودانه سازد.

هلا

به تماشای چه ای؟

بالا ،گلِ یک روزه ی نور.

پایین، تاریکی باد.

بیهوده مپای، شب از شاخه نخواهدریخت، ودریچه ی خدا روشن نیست.

از برگ سپهر، شبنم ستارگان خواهد پرید.

تو خواهی ماند، وهراس بزرگ. ستون نگاه و پیچک غم. بیهوده مپای.

برخیز، که وهم گلی زمین را شب کرد.

قسمتی از جاودانه های فکرسهراب سپهری

در پناه الله باشید شهریور1388

نظرات 3 + ارسال نظر
داستانسرا(عمولی) سه‌شنبه 3 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 00:09 http://www.bmiblog.ir

به امید روزیکه ترازمون بخونه!!!!!!!!!!!

از همه دنیابریده پنج‌شنبه 5 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 19:31 http://ppp.blogsky.com

سلام واسه ما که از همه دنیا بریدیم دارایی چیه؟

تازه وقتی ازهمه ببری اون نیاد اونوقت باز همه چی داری.....
خوش بحال کسانی که تعقلات نفسانی را در دست دارند وقابل کنترل برایشان است

زنبور دار سه‌شنبه 10 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 01:28 http://kelariz.blogfa.com

فرانک جان سوالای منو که جواب ندادی ولی عیب نداره من نظرم رو می گم .
عمو لی هم توی وبلاگش ( منزل شخصی ) یه پست داره تقریبا با همین مضمون یعنی با چیزهایی که به " من " می چسبانیم . البته سخن شما هم کاملن درسته و می توان دارایی های انسان را به دو دسته ی مشهود و نا مشهود تقسیم کرد و باقی مطالبتان هم دور از ذهن نیست چون خیلی معلومه که سخت افزار باید در خدمت نرم افزار قرار بگیرد و اصلن هدف و فلسفه ی وجودی دارایی های مشهود اینه که در خدمت اهداف عالیه ی ما باشد یعنی همان دارایی های نا مشهود . ولی اینکه گفتید دارایی های مشهود حتا نمی تواند معیار موفقیت در دنیا باشد را مطمئن نیستم .
ولی من با طرح این مسئله نتیجه های دیگری هم گرفته ام که شاید برایتان جالب باشد .
ما می گوییم خانه ی من پول من شخصیت من شرافت من
و ... حتا عقاید من روح من افکار من . همه ی اینها با کسره ی مضاف به من متصل شده اند حال اگر همه ی این ها را از " من " بگیرند چه باقی می ماند ؟ همه ی اینها همان حجابهایی است که از آن سخن گفته شده در آن لحظه ی با شکوه آنقدر خالص می شوی و تعلقات از تو گرفته می شود تا اینکه به
مر حله ی فنا می رسی و بانگ انالحق می زنی چون دیگر منی وجو د ندارد و همه ، او هستی . درست مثل قطره ی آبی که با اتصال به دریا دیگر وجود ندارد ولی در عین حال همه چیز هست و خود دریا شده

سلام بله متن عمولی را خواندم ولی اینجا هدف بررسی من نبود.
هدفم از نوشتن این بود که طبق آیات مرکز هنگیزش و ذهن را بتوانم بگویم و اینکه حتی استفاده از دارایی ها بستگی به این دارد که ذهنمان سالم باشد .
واما اینکه فرمودید دارایی های مشهود نمیتواند معیار موفقیت باشد:
منظور این نیست که دارایی ها معیار موفقیت نیست چگونگی به دست آوردن و لذت بردن از انچه داریم برای هرکس معیار موفقیت همان فرد است. میلیونری که همه چیز دارد ولی شادی ندارد به نظر شما موفق است؟
واما من اگر به واسطه اینها وجود داشته باشد مسلما وقتی این ها را از او بگیرید دیگر چیزی جز یک روح ندارد. به همین دلیل ما وقتی به دنیای باقی میرویم تنها چیزی که میبریم آگاهی مان است که باعث تعالی روحمان میشود و تعیین میکند که به کجا برای ادامه زندگی برویم. و آن همان چیزی است که خداوند در ما دمیده است

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد