در مقابل عشق چه باید داد؟؟؟؟؟؟؟

چند روز پیش داشتم توی وبلاگ یکی از دوستان مطلبی را میخواندم جالب بود

اشاره میکرد که در مقابل رفتارهای متفاوت چه باید کرد؟ مثلا در مقابل نامردی،جوانمردی- در مقابل دروغ،صداقت و.....

آخرین جمله این بود در مقابل عشق؟

شما چی فکر میکنید در مقابل عشق چه رفتاری باید داشت؟

چه کسی بیشترین عشق را به ما داده است؟ مادر؟ پدر؟ خواهر؟ برادر؟ نامزد؟ همسر؟ فرزند؟ دوست؟ و...... و ما بیشترین عشقمان را برای چه کسی خرج کرده ایم؟

تو چه کردی تو کدامین عشق برایت زیاد بوده و بیشترین عشقت را به پای چه کسی ریخته ای؟

من،کسی را جز خدا نیافتم.چه کسی عاشق تر از او و چه کسی معشوق تر از او؟

وقتی انسان را میافرید چقدر عشق داشت و در مقابل حرف ملائکه، چگونه از انسان دفاع کرد؟!

با چه رسالت و اهدافی انسان را خلق کرد و انسان با عدم اطاعت چه راحت بهشت را ترک کرد؟!چقدر آغوش معشوق را ترک کردن سخت است و ما چه آسان از هم آغوشی با او گذشتیم!

جالب تر اینکه چون طلبکاران با غرور در زمین هم  از او اطاعت نمی کنیم و انتظار داریم تا او تنهایمان نگذارد!

چند نفر از ما خدایمان فقط مال روزهای سختی است؟ چند نفر از ما فقط در مراسم عزاداری به یاد خدا میافتیم؟ کدام یک از ماست که در لحظه های درد از او گله نکند که چرا من؟ وقتی معشوقی زمینی از دست میرود ( ازکمترین چیزها تا بیشترین آنها) چند نفر فریاد بر میاورند خدایا کجایی؟ چرا اینهمه ظلم؟

وقتی روی زمین آمدیم خداوند گفت داستان هبوط را فراموش نکنید تلاش کنید تا دوباره به خانه، به بهشت، به معشوق برگردید.

و ما چه غافلیم!چه راحت خانه را فراموش کردیم!بر خود ظلم میکنیم، به طبیعت یورش میبریم، برای زنده ماندن از گیاه تا جانور را میدریم، برای بقای ناممان از همنوعان خود نیز نمیگذریم،چه غافلیم که هیچ نداریم و هر چه داریم امانت است.آهای پشت میزی اینقدر راحت حکم صادر نکن روزگاری حکمت صادر میشود.آهای ق د ر ت به دست چوب بر سر دیگران نزن چوب الهی بر سرت خواهد نشست.

آهای انسان تو با ذره های عشق او داری بازی میکنی، اگر با ذره های عشقت به وحشی گری رفتار کنند، تحمل میکنی !!!!!؟

صبر خدا به سر آمده!!!! پاشو ای انسان خاکی: به یاد آور که همه چیز در این دنیا برای رسیدن به خانه فقط به نزد تو امانت است.

دیگر خواب غفلت بس است قبل از اینکه او تو را بیدار کند بیدارشو!فرصت زندگی فقط یکبار است! عشق را پاسخ بده معشوق را لمس کن! او منتظر است!سالهاست که چشم به راهست تا شاید از این چند میلیارد، چند نفر صدایش کنند نه به خاطر خودشان بلکه به خاطر خود او! آیا تو تابحال خدا را به خاطر خودش وبرای خودش صدا زدی!؟ آیا تابحال برایش دلتنگ شدی؟

تو در جواب عشق خدا به او چه دادی؟؟؟ آنقدر در دریای فیزیک غرق شده ایم که آفتاب بالای اقیانوس را فراموش کرده ایم.غافل از اینکه فقط اگر یک روز نتابد دیگر هیچ چیز و جود نخواهد داشت.

پاشو باید خدا را صدا بزنیم باید آواز عشق سر دهیم باید نغمه های بهشتی رابه یاد آوریم و تکرار کنیم.باید اورا به وجد آوریم باید از او بخواهیم دولت عشق خود را به زمین ارزانی کند.بیدار شو شاید گوشهایمان با صدای بیدار کردنش کر شود.به خود بیا تا خدا آید.

نظرات 5 + ارسال نظر
اکبر سه‌شنبه 6 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 17:30 http://simayehakbar.blogfa.com

دوباره سلام یه سوال :‌

عشق یعنی چی ؟

بیا جواب متنت را نوشتم بهم سر بزن

مهم نیست چهارشنبه 7 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 14:31

در برابر عشق راستین، عشق راستین باید داد یا گرفت که اگر چنین نشود راستین نیست.
عشق واقعی از ذات برمی آید و بر ذات می نشیند، که اگر بر ذات ننشیند، واقعی نیست.
عشق درونی از دل بر می آید و بر دل می نشیند، که اگر بر دل ننشیند، درونی نیست.
عشق حقیقی، پایدار خواهد ماند که اگر نماند حقیقی نیست.
پس یادمان باشد ...

یادمان باشد اگر خاطرمان تنها ماند
طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنیم

گر که دلتنگ از این فصل غریبانه شدیم
تا بهاران نرسیده است هوایی نکنیم

گله هرگز نبود شیوه ی دلسوختگان
با غم خویش بسازیم و شفایی نکنیم

یادمان باشد اگر شاخه گلی را چیدیم
وقت پرپر شدنش ساز و نوایی نکنیم

پر پروانه شکستن هنر انسان نیست
گر شکستیم ز غفلت من و مایی نکنیم

و به هنگام نیایش سرسجاده ی عشق
جز برای دل محبوب دعایی نکنیم

مهربانی صفت بارز عشاق خداست
یادمان باشد از این کار ابایی نکنیم ...

رفتارتون با نوشته هاتون نمی خوره جمعه 9 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 15:24

مشخص

آدمها چیز هایی را مینویسند و میگن که خودشون بیشتر از هر کسی نیاز به شنیدنش دارند.
ما که نگفتیم مطلقیم؟!
این هم نظر شخصیه شماست جای دیگه هم شخص دیگری بر عکس شما نظر داده.الهی که خداوند بهم قدرت بده تا بتونم خودم را در راه او تغییر بدم.

زیبا فراهانی یکشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 09:41

سلام فوق العده بود چیزی بود که بهش نیاز داشتم. عشق را باید بر بالین بیمار در شب هنگام جایی که فقط تو و خدا ناظر اعمال هستید دید.
هر گاه راه رفتنت نفس کشیدنت نشستن و برخاستنت دیگران را یاد خدا انداخت بدان که به او و عشق او پاسخ داده ای.
در محافظت عشق الله باشی

مرسی خانم فراهانی عزیز، استاد بزرگوار

حسی شنبه 17 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 10:44 http://2nia2khtar.blogfa.com

سلام عزیز.مرسی از نظراتت...کاروکسب اجازه نمیده زیاد بیام نت..موفق باشی..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد