لبخند بهم بدهکاریم؟

سلام امشب یک شب خاص بود برام. رفتم خانه ی هنرمندان خیلی خوب بود عکسها و نقاشی ها کلی انرژی منتقل میکرد.یک جوی آب را هم در پارک کناری بسته بودند و آب بسیار زیادی مثل یک رودخونه راه افتاده بود. صدای آب فوق العاده بود. مردم هم با تعجب نگاه میکردند و بعضی هاشون زیر لب غر میزدند.یعنی چی؟هیچکس به این شهر نمیرسه و..... نمیدونم چرا اینقدر بدیهای یک حادثه را بیشتر میبینیم؟

روی یک صندلی نشسته بودم و با چشمهای بسته به صدای آب گوش میدادم. خدایا چه لذتی خدایامرسی که آب رو آفریدی یکی از دوستهام اس ام اس زد و همین اس ام اس باعث شد که تا یکساعتی با هم حرف بزنیم  حرفهایی که شاید هیچوقت دیگه حتی در موردش باهم حرف نزنیم.  

وقتی از تاکسی پیاده شدم و کرایه را حساب کردم آقای راننده گفت من هزار تومانی ندارم گفتم به اندازه ی هزارتومان بخندید. آقای راننده خنده اش گرفت گفت هزار تومن چقدر خنده میشه گفتم برای من همینکه خندیدید کافیه ولی رفتید خونه بقیه اش رو با بچه هاتون بخندید. 

البته این فکر که به این آقا بگم بخنده به خاطر حرفهایی بود که با دوستم زده بودم آخه دوست گرامی من بسیار خوشرو و خوش برخورده و اگر لبخند روی لبش نباشه همه تعجب میکنند.در ضمن بگم که خدا رو شکر، خدا هواشو داره. اصلا من معتقدم خدا کلا هوای آدمهای شاد و بیشتر داره. صحبت با ایشون همیشه در اطرافیان انرژی ایجاد میکنه از هر جا رد میشه از حال و هوای افراد اونجا میتونین متوجه بشین که ایشون چند دقیقه پیش اونجا بوده. 

چیزی که تو ما ایرانیها متاسفانه کمرنگ شده وقتی خوشحالیم نمیخندیم مبادا چشممون بزنن. وقتی خبر خوب داریم به کسی نمیگیم مبادا بقیه خوشحال بشن یا مبادا حسودیشون بشه! 

خلاصه نمیدونم واسه هر چی یک بهانه داریم تا ناراحت باشیم یا خودمونو ناراحت نشون بدیم. حالا دقت کنید چقدر بهم لبخند بدهکاریم؟ کجاها لبخندمون رو پنهون کردیم؟  

راستی قیمت لبخند شما چنده؟  

یک لبخند؟ یک نگاه؟ هزاران تومان پول؟ یک حس خوب؟ صدای آب؟ زیبایی دلفریب یک کودک؟ عشوه گری یک گل؟ فشردن عاشقانه دستی؟چشمک خدا؟ یک معجزه؟ یک اتفاق خوب؟... کدوم اینها لبخند رو به لبهای شما میاره؟ 

الهی که فرهنگ لبخند دوباره به دیار ما برگرده.

نظرات 4 + ارسال نظر
نگار جمعه 27 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 00:17

سلام گلی خوبی؟ اینهم یک از اینور دنیا برای تو دوست نازم توی کشور ناراحتمون.
قربونت برم با این اوضاعی که برای این کشور درست کردند کی میتونه بخنده؟ همه فقط دارن فرار میکنن.

سلام نگارم. مرسی خوبم امیدوارم تو هم خوب باشی.عزیزم این کشور و ما میسازیم اگه همه بریم پس که اینجارو درست کنه؟

ناشناس جمعه 27 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 10:56

ای بابا تو کشور ماواسه ی گریه قیمت تعیین میکنند مثلا کی بهتر بلده اشک مردمو دربیاره بهتر پول میگیره تو همه جابه روضه خونهای بهتر بیشتر پول میدن.
همش شعار میدین احتمالا از این پولدارهای بی دردین

تا ما اینطوری فکر میکنیم همینطوری هم پیش میره

اشکان یکشنبه 5 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 09:33

سلام خانم معلم. دلم براتون و نوشته هاتون یکذره شده.
کی میایید پیش ما؟ گناه نکردیم که دوستون داریم. امشب کنار دریا نشسته بودم مرتب یاد شما بودم. به یادتون رفتم کنار دریا قدم زدم. حس زندگی داشت. آب خنک بود و خیلی اروم پاهامو نوازش میکرد. میخواستم بهتون زنگ بزنم تا صدای دریا رو بشنوید ترسیدم خواب باشید. حالا که اومدم اینجا بیشتر دلم هواتونو کرده. دلم میخواد بیام کلاس هر یکساعت بهمون بگید حالا به خاطر چی از خدا تشکر میکنید بعد ما بلد نباشیم شما دعوامون کنید. خدارو شکر که یک معلم واقعی پر از انرژی و عشق دیدم.

سلام پسر نازنینم انشاله که مثل همیشه خوشحال و شادو خندان باشی.مرسی از اینهمه لطفت

ایسا پنج‌شنبه 16 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 16:27


بسه؟فگم درد گرفت بس که خندیدم...
آخی ... چه شاگرد با احساسی دارید...
حسودیم شد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد