لطفا قبل از اینکه متن زیر را بخوانید یکبار مطلب شیطان در وبلاگم را مطالعه کنید
هم آغ و ش ی با ملکوت بود و بوسه خدا
دلبری شئ آغاز شد
حوا بر سیب بوسه زد
و من
طعم لب شیطان چشیدم
هم آ غ و ش زمین شدم
روزگارانی بس دراز است
شب به آغوش نور می اندیشمو
صبح با بوسه شیطان بیدار میشوم
و باز خورشید شرمسار از من و افکار من
ماه را به خلوت خود میخواند
طعم لب خدا را به یاد ندارم
خنده ملکوتیان را به تاریخ سپردم
رنگ لب شئ دلنوازی میکند
بارها توبه از هم آغ وش ی خاک
و باز غریب در میان این آشنایان نور را میخوانم
قراری دیگر با خدا
او می آید مثل همیشه به موقع
چشمهایم را میبندم نفسش را میشنوم
وسوسه ای دیگر دلم را میلرزاند
و باز او رفته و من حتی رنگ لبش را ندیده ام
باز دلبری شیطانو
منو ندامت دعوت خاک
سلام فرانک جون ممنونم از اینکه به من سر زدی
وب زیبا و پر محتوایی داری
باز هم به من سر بزن
موفق و شاد باشی
سلام. چقدر قشنگ بود. بوسه شیع. راس میگی. من این شعرتو خیلی قبول دارم. چقدر راحت مارو مست خودش کرده. شیرینی لبای شیع رو اگر بتونیم فراموش کنیم واقعا هنر بزرگی کردیم.
طعم لب خیلیها رو فراموش نمیکنیم
اولین معشوقه ای که برای اولین بار مارا بوسید
و....
ولی نمیدانم چرا خدا طعم لبش را اذهن ما پاک کرد؟
شاید اگر یادمان بود دیگر نمیتوانستیم روی زمین دوام بیاوریم
سلا م دوست مهربون
البته من براتون کامنت گذاشتم ولی دیگه جوابش نیومد ،،شاید به دستتون نرسیده باشه . و اینکه تور یک روزه ... !
آدم پولکی نیستم ولی خونه ی ما همیشه بروی دوستان چه در دنیای مجازی یا حقیقی بازه و می تونیم افتخار و توفیق میزبانی از شما یا دوستان دیگه رو داشته باشیم
البته این یک تعارف خشک و خالی نیست اگه این توفیق رو داشته باشیم تا یه شیشه عسل می تونیم در خدمتتون باشیم که هدیتون کنیم
سلام وبلاگ فوق العاده ای دارین متن حرف نداشت شعر جدید هم فوق العاده بود تبریک به سلیقه شما .
سلام مرسی از لطف و محبت شما
دعاکنیم بتوانیم خدا را در ذهن قلم و رفتارمان جاری کنیم تا فقط او بر ما حکومت کند
مرسی که اومدی تو وبلاگم