آخر سال

سلام اومدم سر بزنم به دوستان چقدر خجالت کشیدم کلی مطلب جدید دیدم و از اینکه خودم چیزی ننوشتم شرمنده ی دوستان شدم. 

میدونید بعضی وقتها آدمها غرق در خودشون میشن و مجبور میشن سکوت کنند مخصوصا که وقتی میفهمی که در درون چه خبره؟ 

میفهمی که سالها چه چیزهایی را باخودت داری حمل میکنی که از داشتن یکسری از اونها کلی خجالت هم میکشی. حالا بیا درستش کن! 

وقتی خبر نداری که هیچ. 

ولی وقتی خبر دار میشی باید حالا شروع کنی که یکی یکی اونها رو عوض کنی.خدایا کمک خدایا کمک..... 

فکر کنید یک عمری با خودمون خشم و عصبانیت، حسادت، غرور و خودخواهی و هزاران هزار دیگر را باخود حمل می کنیم بعد می خواهیم همه هم ما رو تایید کنند. 

حالا این ها رو پیدا کردیم عوض کردنش چقدر زمان میبره! 

در خودم گم شده ام در خودم سرگردانم خدایا کمک کن از سرگردانی بیرون بیاییم و هر لحظه نو شویم. 

سال نو، نوشدن دوباره ی طبیعت ما را به یاد نوشدن می اندازد ولی آیا فرصت نوشدن همیشه هست؟

 

نظرات 10 + ارسال نظر
ناشناس یکشنبه 6 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 11:22

با درود و خدا قوت و شادباش سال نو!
خواهش می کنم به جای شعار دادن کمی هم عمل کنید و رو خودتون کار کنید. خیلی ها اونجور که شما می اندیشید بد و شیطان صفت نیستند که این ما هستیم که بدی ها رو در وجودمان حفظ کرده ایم.
با سپاس فراوان!

فرانک چهارشنبه 16 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 00:02

سلام دوست ناشناس یکبار دیگه اگه متنو بخونی میبینی که من با هیچکس توی این دنیا کاری ندارم و فقط به خودم کار داشتم و فقط هم به دنبال تغییر در خودم هستم چون هیچکس را توی این دنیا جز خودت نمیشه عوض کرد. مرسی که اومدی و مرسی که برام نوشتی. به خدا من فکر نمیکنم که همه ی دنیا شیطان صفتند اصلا مگه شیطان جدا از رحمان است.

تنهای تنها سه‌شنبه 22 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 07:41

درود!
ببخشید ولی من اینگونه متن ها رو بیشتر شعار می دونم.
شما آیا واقعا همونطور که می نویسید هستید؟
در ضمن بگم شما هم ناشناس هستین!
من یه بار به دنبال حرفای قشنگ یکی رفتم آخر سر بدجور ضربه خوردم.
از اون به بعد بود که فهمیدم این حرفا بیشتر شعاره تا عمل! مخصوصا که از جانب یک خانم باشه (البته ببخشیدا)
شاید هم دلتون خیلی خوشه و ..... واسه سرگرمی می نویسید ..... سختی روزگار ندیدید .....
اصلا اگه راس میگین تا حالا عاشق شدین؟ تا حالا رنج عشق و ... رو چشیدین؟
اگه نتونستین اینجا ژاسخ بدین میل بزنید
سپاس

سلام دوست گرامی خوب معلوم شد که این ناشناس یک آقاست. دنبال حرفهای قشنگ رفتن نمیدونم یعنی چی ولی ما میتونیم هزار حرف از هزاران نفربشنویم ولی اونهایی رو که فکر میکنیم درسته بپذیریم. اونوقت کمتر ضربه میخوریم. و شاید هم منظور شما اینه که بدنبال احساساتتون رفتید و اونوقت دیگه ضربه نیست. دنبال احساسات رفتن اکثرا نتیجه اش هم هر چی باشه مارو دچار احساس میکنه یاغم یا شادی!!
و اما در مورد دل خوش بودن و سختی روزگار! همه ی ما فکر میکنیم که فقط خودمون مشکل داریم و بقیه خیلی خوشحالن.
اگه مطلب (میرویم) رو خونده باشی میدونی که کسی رو که با اون عشق زمینی رو فهمیده بودم الان پیش خداست. و یک بار نه و چندین بار به شکلهای مختلف رنج عشق رو چشیدم. ولی تمام مشکلات مادی و معنوی باعث نشد که من تنها بشم و تنها بمونم یاد گرفتم که باید خودمو عوض کنم یاد گرفتم که باید واقعا عاشق کسی که بشم که مستحق عشق. البته اگه عاشق اون باشی اونوقت زندگی شکلش فرق میکنه انوقت همه رو دوست داری. هیچ چیزی توی دنیا از چیز دیگر ارزشش کمتر یا بیشتر نیست میتونی عاشق همه چیز باشی و فارغ از همه باشی. البته فکر نکنی که من به اینجا رسیدم نه من هنوز دارم توی این راه مثل یک بچه ی نوپا قدم میزنم که خیلی وقتها هم میخورم زمین.از خداوند و استادم کمک میگیرم و امیدوارم که توی زندگی زمینی بتونم به این حد برسم.باید مرتب خودمو بررسی کنم و هی تغییر بدم تا شاید مثل سنگ جلا دیده ارزشمند بشم و خداوند منو بپذیره.اینها شعار نیست اینها دلنوشته ها و آرزوهای منه.برای رویا و آرزو هم که محدودیت معنی نداره. بعضی وقتها دلوشته های بقیه شبیه ما نیست به خاطر همین فکر میکنیم شعار میدن.و صد البته مرسی از شما که نظرتون رو شفاف گفتید.

درد دل چهارشنبه 30 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 14:00

درود دوباره دوست من!
حال شما؟؟؟
چرا دیر جوابمو میدین؟ (بعد عمری یه همصحبت خوب ژیدا کرده بودیم که اونم ظاهرا سرش خیلی شلوغه!!!)
خیلی حالم گرفته است!
کاش میشد میتونستم الان با کسی درد دل کنم..........!

تنهای تنها دوشنبه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 22:07

با درود فراوان!
کجایید؟ خوبین؟! سلامتین؟!
نگران شدم!
تو رو خدا جوابم رو بدین!

Dead Lonely چهارشنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 17:43

درود دوست ارجمند!
حال شما؟
نگرانتون شدم
حالتون که خوبه؟
نمیدونم چرا من هرچی از خدا میخوام یه هو از دست میدم
تو رو خدا منو از حال خودتون بیخبر نذارین
بهم ایمیل بزنید
با سپاس
pesaretanha_28@yahoo.com

تنهای تنها یکشنبه 10 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 08:21

درود، دوست عزیز دل!
امیدوارم که حالتان خوب باشد.
نمیدونم که الان در چه حالین، ولی آرزو می‏کنم دلیل پاسخ ندادناتون خدای نکرده کسالت ویا رنجش خاطر نباشه!
کاش صفحتونو باز هم به روز کنید. من همچنان منتظرم، در اینجا یا در:
pesaretanha_28@yahoo.com
سپاسگزارم!

تنهای تنها سه‌شنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 08:49

درود!
حال شما؟
جایی خوندم:
به قـــولِ لامارتین شاعر فرانسوی،
تو را دوست دارم بدون آنکه علتش را بدانم. محبتی که علت داشته باشد یا احترام است یا ریا . . .

تنهای تنها پنج‌شنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 09:50

درود دوست گرامی!
چرا دیگه نمی نویسین؟
دلم خیلی گرفته!
“Solitude is the profoundest fact of the human condition. Man is the only being who knows he is alone.”
Octavio Paz

تنهای تنها چهارشنبه 31 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 07:11

سلام یار بی وفا!
حال شما؟
کجایین؟ حالتون خوبه؟ واستون نگرانم!
من چیزی گفتم که ازم رنجیدین؟
اصلاً حال و روز خوبی ندارم. لطفا جوابمو بدین! لطفا ........!!!

سلام من خوبم اوضاع خوبه، اما تو باور نکن!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد