خانه عناوین مطالب تماس با من

ژرفا

ژرفا

درباره من

من همان خط سوم هستم ادامه...

روزانه‌ها

همه
  • جالب
  • مطبخ حاج حمید
  • وبلاگ خبری گروه نجوم
  • زنی از جنس دیگر
  • یک رسول
  • پرواز یک زن
  • زنبوردار
  • ماهی سیاه کوچولو
  • اذان مغرب به افق جردن
  • عشق پاک تو
  • کلاس دوست داشتنی
  • مسلم
  • تسلیم
  • سایت بزرگ موبایل وکامپیوتر
  • آسمان ورامین
  • موفقیت
  • شب سپید
  • هیاهودرسکوت
  • یامن یامرگ
  • ارکیده وحشی
  • کهرباتراشه
  • درآغوش خداوند
  • من همسایه خورشیدم

پیوندها

  • http://http://www.2nia2khtar.blogfa.com/
  • من فقط برای سایه خودم مینویسم

جدیدترین یادداشت‌ها

همه
  • شادی ساده
  • خدایا از کارت دست نکش
  • دیدن نعمت ها
  • درختان
  • الله شکور
  • رخنه
  • قفس تن
  • دلتنگی
  • ماه
  • لبخند بهم بدهکاریم؟
  • هواپیما
  • تولد
  • آخرین لحظات سال۹۰
  • آخر سال
  • مطبخ حاج حمید
  • آموزش
  • ماه رمضان
  • تو چه کسی را دوست داری؟
  • یک دقیقه
  • عشق میاد
  • خدایادستهامو بگیر
  • نگاه دیگران
  • تولد با طعم خدا
  • خدا هست؟
  • نگاه دیگران
  • سیزده بدر
  • سال نو
  • راز سلامت مدیریت اعصاب کلام رفتار
  • در مقابل عشق چه باید داد؟؟؟؟؟؟؟
  • نذری
  • شریعتی
  • در.......
  • هدف-۲
  • عشق ممنوع
  • هدف-۱
  • رفتن
  • هدف
  • .....
  • عطر باران
  • قدردانی
  • واذا مرضت فهو یشفین
  • تاکسی تلفنی
  • سیب
  • دیدن خدا
  • طعم زندگی
  • چهلم
  • همسفر
  • [ بدون عنوان ]
  • میروبم
  • دارایی ها

بایگانی

  • فروردین 1392 1
  • آذر 1391 2
  • آبان 1391 2
  • مهر 1391 1
  • شهریور 1391 3
  • مرداد 1391 1
  • تیر 1391 2
  • اسفند 1390 2
  • مرداد 1390 3
  • خرداد 1390 1
  • دی 1389 1
  • آذر 1389 2
  • شهریور 1389 1
  • تیر 1389 1
  • خرداد 1389 1
  • فروردین 1389 3
  • بهمن 1388 2
  • دی 1388 2
  • آذر 1388 2
  • مهر 1388 8
  • شهریور 1388 9
  • مرداد 1388 3
  • تیر 1388 3
  • اردیبهشت 1388 6
  • فروردین 1388 5
  • اسفند 1387 4
  • بهمن 1387 2
  • دی 1387 4
  • آذر 1387 8
  • آبان 1387 7
  • مهر 1387 8
  • شهریور 1387 15
  • مرداد 1387 11
  • تیر 1387 5

آمار : 179401 بازدید Powered by Blogsky

عناوین یادداشت‌ها

  • شریعتی سه‌شنبه 1 دی‌ماه سال 1388 15:59
    پریشانم، چه می‌خواهی‌ تو از جانم؟! مرا بی ‌آنکه خود خواهم اسیر زندگی ‌کردی. خداوندا! اگر روزی ‌ز عرش خود به زیر آیی لباس فقر پوشی غرورت را برای ‌تکه نانی ‌به زیر پای‌ نامردان بیاندازی‌ و شب آهسته و خسته تهی‌ دست و زبان بسته به سوی ‌خانه باز آیی زمین و آسمان را کفر می‌گویی نمی‌گویی؟! خداوندا! اگر در روز گرما خیز...
  • در....... سه‌شنبه 17 آذر‌ماه سال 1388 19:28
    و خدا را در هرنفس باید دید درهرسلام و در هر خداحافظ درسکوت دشت، درخروش رود درکنار دوست،در فریب دشمن درلبخند پیری با تصوری جوان درگریه نوزادی بعد از تولد درکنار شیری که آهو یی دریده در بوی علف، در رنج شالیکار در اشک مادر در سفر عزیزی که دیگر بازگشتی ندارد درکتابی که نویسنده هیچ از آن نمیداند و خدا را باید درخدا دید
  • هدف-۲ دوشنبه 16 آذر‌ماه سال 1388 22:54
    سلام شاد و پرانرژی باشید از همه کسانی که منتظر بودند قسمت دوم این مطلب را بخوانند واقعا معذرت میخواهم غیبت چند وقته مرا ببخشید.قول میدم که بیشتراز قبل متعهد به ژرفا باشم. واما بریم سراغ هدف بعد ازاینکه پیدا کردیم که هدف ازآمدن به روی کره زمین ورسالت زندگیمان چه بوده باید هدف گذاری کنیم.هفت صفحه سفید برداریدوبالای هر...
  • عشق ممنوع دوشنبه 27 مهر‌ماه سال 1388 22:32
    بامن از پسکوچه هایت بگو درجایی که اندیشه من چشمهای توست آوازبخوان مادامیکه خریدن نوازش ممنوع است برای دستهایت خواهم گریست بنگر اشکهایم را، ریزش رویای پیوندم را برای آوازِعشق، به سیاره تو گریختم کاخهای توموهومند برایم سقفی بساز پیرهنم راحجاب پنجره ها خواهم کرد بگو بامن ازدریای تنهاییت گویشی از آب تشنگی ام رامیپراند...
  • هدف-۱ چهارشنبه 22 مهر‌ماه سال 1388 20:17
    همه ما در زندگی خواهان سلامتی ثروت قدرت و برکت هستیم همه ما درخلق وضعیتی که داریم نقش داریم طبق آخرین نتایج منتشر شده افکار ما از جنس انرژی هستند و ما با انتشار افکارمان به هستی حتی در وزن و حجم هستی تاثیر گذار هستیم وقتی قرار است به وضعیت خود نگاه کنیم معمولا به دنیای بیرونمان نگاه میکنیم و کمتر به دنیای درون و...
  • رفتن چهارشنبه 22 مهر‌ماه سال 1388 15:38
    فرصتی برای آمدن و ماندن نیست من و تو باید برویم تا ابد تا بینهایت تا خانه حٌرم نفسهایمان شب سرد را میشکند تا خدا باید قدم زد تا بهار انتظار تا تولد رسالتی که آبستنیم خبر رفتن و رسیدنمان هستی را از بیخبری نجات میدهد آواز عشق در پسکوچه هامان سر میدهیم باید رفت برای ماندن، فرصتی نیست
  • هدف پنج‌شنبه 16 مهر‌ماه سال 1388 01:49
    بعضی وقتهانمیدونم چی بنویسم برای خودم وبقیه جالب باشه!اونموقع ها که امشب هم یکی از اون شبهاست به خدا میگم میشه بگی چی بنویسم؟بعد اونهم با یک دلبری خاصی میگه فکر کن به نشانه ها فکر کن.امشب داشتم فکر میکردم که اول شعر پژمان عزیز یادم افتاد.ازش متشکرم که بهم اجازه داده تا نوشته هاشو توی وبلاگم بزارم. بعد توی قسمت نظرات...
  • ..... سه‌شنبه 14 مهر‌ماه سال 1388 02:30
    دست نوشته هایت، بر دیوار سایه ی صدایت حاکم جنگ سکوت و فریاد در نهانت باران و پیاپی انفجار افکار قشنگ مهتاب یا شمع؟ اصفهان یا تهران؟ منطق یا احساس؟ تراژدی یا کمدی؟ عشق، دروغی بیش نیست با صدای شاملو،نان را باید زیست تقدیم به تو که افکارت بر دیوار اطاقم جاریست
  • عطر باران دوشنبه 13 مهر‌ماه سال 1388 01:53
    حیاط بوی عطر پاییز پارسال میداد که شتابان آمدی ترا اینگونه بیاد دارم بَر ابهام پیچیده چشمانت ابرها منتظر بودند چه پاییزها با تو می آمد چه سایه ها بی تو میرفت درمحو بی انتهای نگاهت برگ ها چه میکردند؟ بر درختان آخرین روزهای قشلاق و قدیمی ترین زمزمه های باران که در رطوبت دور دستت گم بود ومن چیزی نداشتم، آن شب، شعری نگفتم...
  • قدردانی جمعه 3 مهر‌ماه سال 1388 12:34
    خدایا تو را سپاس که با صدای کالبدم به من یاد آوری کردی که باید سرعت رفتن را کم کنم. خدایا تو را سپاس که در ندای فیزیکم مرا تنها نگذاشتی،در آغوش تو و با نوازشهایت سرپا هستم. استپ زندگی، باید آهسته و پیوسته رفت تا بینهایت تا او..... تو چقدر صبوری و من چقدر کم طاقت در مقابل اینهمه دردی که میبینی صبورانه نظاره میکنی ولی...
  • واذا مرضت فهو یشفین جمعه 3 مهر‌ماه سال 1388 01:09
    ایستگاه اتوبوس شهرک........ یک جعبه پر از فیلم - فیلمهای جدید 2009 - آخ آخ نیروی انتظامی - نه این آقای مسن مهربونه - میدونم داری فیلم میفروشی عیب نداره کاری بهت ندارم - دیدی گفتم همیشه میاد کاری نداره سرم گیج میره، بدون اینکه فکرکنم دوتا فیلم برمیدارم -جدید خانم، آخر لاو بدون پاسخ پول را میدهم و بعد سوار ماشین...
  • تاکسی تلفنی شنبه 28 شهریور‌ماه سال 1388 15:59
    تلفن زنگ میخورد: رینگ رینگ -بله -سلام آقا، ماشین دارید؟ - برای کجا میخواهید؟ - میرم پیش خدا - نه خانم نداریم. - اوو....وم خوب، خدمات دارید؟ - امرتون چیه؟واسه ی چه کاری میخواهید؟ - یک تیکه از روحمو جا گذاشتم می خوام برام بیاره. -از کجا؟ - از پیش خدا - نه دیگه کسی اونجا نمیره یا اگه بره دیگه برنمیگرده - آقا پس چیکار...
  • سیب یکشنبه 22 شهریور‌ماه سال 1388 16:17
    " حمید مصدق خرداد 1343" *تو به من خندیدی و نمی دانستی من به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدم باغبان از پی من تند دوید سیب را دست تو دید غضب آلود به من کرد نگاه سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک و تو رفتی و هنوز، سالهاست که در گوش من آرام آرام خش خش گام تو تکرار کنان می دهد آزارم و من اندیشه کنان غرق...
  • دیدن خدا سه‌شنبه 17 شهریور‌ماه سال 1388 23:38
    و خدا را در هرنفس بایددید در هرسلام و در هر خداحافظی در سکوت دشت در خروش رود در کنار دوست در فریب دشمن در لبخند پیری با تصوری جوان درکنار شیری که آهو یی دریده در بوی علف، در رنج در اشک مادر در سفر عزیزی که دیگر بازگشتی ندارد درکتابی که نویسنده هیچ از آن نمیداند و خدا را باید در خود در خدا دید.
  • طعم زندگی یکشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1388 12:41
    لطفا قبل از اینکه متن زیر را بخوانید یکبار مطلب شیطان در وبلاگم را مطالعه کنید هم آغ و ش ی با ملکوت بود و بوسه خدا دلبری شئ آغاز شد حوا بر سیب بوسه زد و من طعم لب شیطان چشیدم هم آ غ و ش زمین شدم روزگارانی بس دراز است شب به آغوش نور می اندیشمو صبح با بوسه شیطان بیدار میشوم و باز خورشید شرمسار از من و افکار من ماه را به...
  • چهلم جمعه 13 شهریور‌ماه سال 1388 22:07
    در مورد چله نشینی و اینکه یک فرد چهل روز به اعتکاف میره و شروع به بررسی نفس و عبادت میکنه هممون شنیدیم.داشتم فکر میکردم چرا وقتی یک نفر زمین را ترک میکنه براش مراسم سوم و هفتم و چهلم میگیریم؟ و آیا ارتباطی با چله نشینی داره؟ تنها چیزی که به ذهنم رسید این بود:وقتی یک نفر زمین را ترک میکنه در این مدت فاصله اش با زندگی...
  • همسفر جمعه 13 شهریور‌ماه سال 1388 13:59
    متن زیر منتخبی است از کتاب چهل نامه کوتاه به همسرم نوشته زنده یاد نادرابراهیمی هم سفر در این راه طولانی - که ما بی خبریم و چون باد می گذرد بگذار خرده اختلاف هایمان با هم باقی بماند خواهش می کنم ! مخواه که یکی شویم، مطلقا یکی مخواه که هر چه تو دوست داری، من همان را، به همان شدت دوست داشته باشم و هر چه من دوست دارم، به...
  • [ بدون عنوان ] چهارشنبه 11 شهریور‌ماه سال 1388 00:22
    تو زندگی خودتو با چی طاق میزنی؟ باخونه؟ باماشین؟ باهمسر؟ با فداکاری؟باگذشت؟ با.... خودتو ارزون نفروش حتی به خدا
  • میروبم جمعه 6 شهریور‌ماه سال 1388 22:01
    هرگز نمیدانیم که می رویم وقتی روانه ایم در به شوخی میبندیم سر نوشت به پی ما می اید وکلون در ر امی اندازد وماا رادیگر دیداری نیست. We never know we go When we are going We jest andshut the Door Fate-following Behine us bolts it And we accost no more Emily dickinson نمیدونم درو کی بست؟ خودم یا بقیه؟ ولی گله از هیچ کس...
  • دارایی ها دوشنبه 2 شهریور‌ماه سال 1388 03:29
    بسم الله الرحمن الرحیم دارایی ها سلام به چیزهایی که داریم کمی بیندیشیم: خانه من، لباس من، کودک من، شعل من، مدرک من، روح من، شعور من و بینهایت که به این من وصل میشود حال اینکه این من چیست بماند .برویم سراغ دارایی های این من دارایی های انسان به دو دسته تقسیم میشود: دارایی های مشهود و نامشهود 1 . پول، خانه، ویلا، ماشین،...
  • مرغ آزاد جمعه 16 مرداد‌ماه سال 1388 21:54
    چرا دشوارترین کار در جهان این است که پرنده ای را متقاعد کنی،آزاد است؟ ریچارد باخ
  • ریشه ی ماههای قمری پنج‌شنبه 15 مرداد‌ماه سال 1388 14:23
    (آیین شبک، شابک، شاه بغ، طریقت عرفان یران قدیم بر اساس آیینهی میترائیسم، زروانی، مانوی، زرتشتی) متن مقاله: ربیع الاول – نخستین نام ماه از آیین شبک را رابه که بمعنی خیزش یا بهار نخست است، که در عربی به صورت ربیع آمده است. ربیع الثانی _ دومین ماه یا گامه از آیین شبک بنام راره می باشد به معنی راه خودآگه که در عربی به...
  • پرواز نامه سه‌شنبه 6 مرداد‌ماه سال 1388 19:04
    تو رفتی وباز منتظرم میمانی؟من می آیم. دیر یازودش را نمیدانم. تو دعا کن زود بیایم به خدا بگو که ماسختی زیاد کشیدیم. تو رفتی و من ماندم با یک دنیا سوال چرا آمدی؟چرا رفتی؟و.....تو رفتی و من ماندم با خاطره ها!خاطراتی که تو را اسطوره ی عشق برایم می کند. مجنون من کاش لیلی هرگز دلربایی و ناز را مرسوم نمیکرد! اعتراضی به خدا...
  • یادداشتی برای خودم سه‌شنبه 30 تیر‌ماه سال 1388 00:57
    سلام.دختر کوچولو. خوبی؟! مثل چند سال اخیر روز تولدم۲۸تیر را به خارج از تهران رفتم.کلی برای سالی که پیش رو دارم نقشه کشیدم که امیدوارم بتونم بهشون عمل کنم.هرسال این روز برای من خیلی مهمه مثل بچه ها از اومدنش خوشحال میشم و مثل بزرگترها از اینکه بزرگ شدم ناراحت میشم.ولی هر سال از اینکه این اشتباه بزرگ را کردم و به روی...
  • بهترین عمل خیر چیست؟ چهارشنبه 24 تیر‌ماه سال 1388 15:05
    استاد سید هومن سادات کیایی چندی پیش یک سخنرانی داشتند در رابطه با اینکه بهترین عمل خیر چیست؟ چکیده ای از این سخنرانی اثر گذار: آیة 110 سورة بقره: وَ أَقِیمُواْ الصَّلَوةَ وَ ءَاتُواْ الزَّکَوةَ وَ مَا تُقَدِّمُواْ لِأَنفُسِکمُ مِّنْ خَیرٍْ تجَِدُوهُ عِندَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ( 110 بقره) با...
  • ژرفا یکساله شد چهارشنبه 17 تیر‌ماه سال 1388 22:37
    امروز تولد یکسالگی ژرفا بود و من که از چند روز قبل به شدت درگیر بودم وقت نکردم که مطلبی بنویسم.منو ببخش ژرفای عزیزم با اینکه توی این یکسال تو باعث شدی من دوستای خیلی خوبی پیدا کنم ودر دنیای مجازی احساسات وافکارم را با بقیه در میان بگذارم ولی من درمورد روز تولد تو کوتاهی کردم.منوببخش.توی این یکسال از عشق گفتیم از...
  • سرزمین سبز پنج‌شنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1388 21:31
    In my land no one asks the reason for excitement No malevolence casts on a capsized boat No trace of fake smiles in my land No that much is borrowed which will be paid back more No one believes in the honesty of conquerors In my land people know how to be grateful Rene char درسرزمین من از آدم به هیجان آمده پرسش نمی...
  • نیایش شنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1388 15:07
    لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها لها ما کَسَبَتْ وَ عَلَیْها مَا اکْتَسَبَتْ ربنا لا تُؤاخِذْنا إِنْ نَسینا أَوْ أَخْطَأْنا رَبَّنا وَ لا تَحْمِلْ عَلَیْنا إِصْراً کَما حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذینَ مِنْ قَبْلِنا رَبَّنا وَ لا تُحَمِّلْنا ما لا طاقَةَ لَنا بِهِ وَ اعْفُ عَنَّا وَ اغْفِرْ لَنا وَ ارْحَمْنا...
  • روز معلم شنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1388 12:41
    سلام به همه دنیا،که هر لحظه همه هستی،معلم ماهستند ودارند یک چیزی بهمون آموزش میدن فضای آیینه ای: یعنی هر چیزی توی دنیای بیرون ما اتفاق میافته،بازتابی از افکار ودرون ماست ومیخواد خودٍ مارو بهمون نشون بده،که اگه بتونیم درسهاشو بگیریم ورشد کنیم دیگه اون تجربه وفکرتوی زندگی ما شکل نمیگیره چه جالبه همه لحظه ها همه اجسام...
  • روز پرستار جمعه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1388 13:06
    سلام روز تولد حضرت زینب (س) و روز پرستار کلی ازدوستان بنده،رحمت خودشان را جاری کردند وپیغام تبریک برای من فرستادند از تک تک دوستان سپاسگزارم.همیشته ازخدا میخواهم شایسته خدمت کردن باشم درهر لباسی فرق نمیکند مهم این است که درجایی که هستی عشق را جاری کنی.یا باید درکاری باشیم که عاشق ان هستیم یا اگر به اجبار در جایی هستیم...
  • 131
  • 1
  • صفحه 2
  • 3
  • 4
  • 5