زن قرن بیست ویکم

سلامتی الله درشما جاری باشد. 

 آهای آقایان خوش فکر!!!! 

میدونید قرن بیست ویکمه؟؟؟؟؟؟؟میدونید هزاره سومه؟؟؟؟؟؟؟؟میدونید هزاره سوم هزاره ذهنه؟؟ 

دغدغه های ذهنی شماچیه که اینقدر ما رو محکوم میکنید که شما رو نمیفهمیم.خدایاچراماآدمها میخواهیم باخودخواهی دیگران راتصاحب کنیم؟؟؟؟؟بابابه خدا ماکالا نیستیم که میخواهید انحصار طلبانه گوش به فرمان شما باشیم. 

شرایط زن خوب:حرف گوش کن باشه،یه پره گوشت داشته باشه، بادوستهای زنش معاشرت کنه، ترجیحاسرکار نره وفقط به شمابرسه،اگرهم میره سرکاربامردهای دیگه کاری نداشته باشه،آخه ماهم جنسهای خودمون روبهترمیشناسیم!!!!!!!مردهاروبه اسم کوچیک صدانکنه،فقط برای من آرایش کنه،فرقی نمیکنه اگه توی خونه تنهاست هم باید اون مدلی که من دوست دارم لباس بپوشه وآرایش کنه،اصلا بزار ببینم واسه چی آرایش کنه؟؟؟اون موقع که دنبال همسر بود باید آرایش میکرد حالا برای چی اینکارو بکنه؟؟فقط به من تکیه کنه!!!!!!!همه روزهای زندگیش باید مال منو بچه هاباشه،منم چون مردخوبیم میرم وکار میکنم تاتامین مالی بشه و.......... 

تازه اینها که گفتکم مال آقایان خوش فکروتحصیل کرده است نه مال مردهایی که غالب جامعه مارو میسازند و باتفکرات طالبانی حال میکنند. 

باباچرا هیچکس فکر نمیکنه که ماآدمیم،میفهمیم،قدرت انتخاب داریم،مابرای نیاز مادی به شما احتیاجی نداریم،سالهاست که فهمیدیم چندین برابر شما میتونیم کارکنیم وانرژی بزاریم،به خداما فقط دوست داریم آرامش داشته باشیم خیلی وقته که برای ما مرده که مثل زنهای قرنهای قبل فقط بنشینیم ومحیط روفراهم کنیم که شماها موفق بشید وبعد فریاد بزنید که اینهمه درطول تاریخ میبینیم که همه مردها مخترع ومکتشف وشاعروپیامبرو.........شدند وفقط چند تازن اونهم معلوم نیست ازکجا موفق شدند.ما میخواهیم درکنار هم وپابه پای هم رشد کنیم ما میخواهیم یک روزهایی شلوار بپوشیم وتومراکز تحقیقی تحقیق کنیم ویک روزهایی دامن بپوشیمو خودمون رو کودکانه برای شمالوس کنیم.بزارید ما خودمون باشیم.مگه ماباشما کار داریم که شما هی پاتونو توکفش مامیکنید.همش دارید برای زن،مادرزن،پدرزن و.......زن جک درست میکنیدومیخندیدیااینکه دارید ماروتهدید میکنید.اینجا قرن بیست ویکمه مابرای زندگی نیاز به همفکری داریم.بیایید باهم فکر کنیم نه اینکه افکارتون رو برای مادیکته کنید.ببینید ماازچه چیزهایی میگذریم ومیخواهیم به چه چیزهایی برسیم.مادیگه فکرکردن روباماشین وخونه وویلا عوض نمیکنیم.بچه های مااگه قراره تودامن مابزرگ بشن باید مارشد کنیم وبزرگ باشیم.

نظرات 1 + ارسال نظر
اسماعیل یکشنبه 17 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 15:08 http://kelariz.blogfa.com

حالا چی؟؟؟



من تقاص هزاران سال

پدران وحشی خود را پس می دهم.

بعد از اون همه سر گردانی

در کوچه های تنگ و تو در تویِ

این شهر چند هزار ساله ای که

پر بود از استخوان بانو هایی که هیچگاه

قدرت انتخاب یک عشق را نداشتند .

همواره در هجوم شهواتی بودند

سر شار از توحش

که قلبهایشان را لگدمال

لشکریانی از جنس بربر و تاتار می کرد

براستی ... چرا هیچ بانویی جرعت نکرد

ورودی قلب خود بنویسد :



" منطقه ی حفاظت شده" ؟



چرا در برابر شلاق و شمشیر عشاق خود

هیچگاه قدرت خود را نشان نداد ؟

طوری که همه باورمان شد " جنس ضعیف "

چرا قرنها صبر کرد؟

و ...

سر انجام به یکباره

رویای " جنس قوی " را آشفته کرد

و او را در برابر کابوسی چون "کلیؤ پاترا " تنها گذاشت ؟

و گذاشت تمساح های استخرش

استخوان مردها را خورد کنند ؟

آن همه نوازشهای مادرانه کجا رفت؟

و چرا ؟

ما بارها ضعف خود را در برابر این جنس ضعیف

نمایانده بودیم

اما این غرور را کدام ابلیس در ما ریخت ؟

و چرا ...

او این غرور را باور کرد ؟

غروری که خود ما هم آن را جدی نگرفته بودیم

غروری که بارها

در زیر قدوم آبنوسی هزاران لیلی مردانه خورد شد

آنهم چه خورد شدنی !!!

صدای آن در سراسر قرنهای آمده و نیامده

طنین انداخت ...

پیچید...

و چکاچک شمشیر ها و بمب هایشان

نتوانست آنرا محو کند

و از یادها ببرد .



حالا...



بعد از آن همه سرگردانی

درد و تنهایی ات را باکدام " حوّا "

در میان می گذاری ؟

...... بیچاره !



کدام لیلی از تو مجنون می سازد ؟

و تو از دیروز تنها تر شدی...

و تو در انقراضی ...

هیچ بانویی پذیرای تو و امانتی ات نخواهد بود

موجی سهمگین میاید و آنها را در امتداد زندگی

خود کفا می سازد.

حتی نمی توانی دست نوازشی

بر سر فرزندانت بِکشی

تو تقاص هزاران سال

توحش پدرانت را پس می دهی

...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد