پرواز نامه

 

 

تو رفتی وباز منتظرم میمانی؟من می آیم. دیر یازودش را نمیدانم. تو دعا کن زود بیایم به خدا بگو که ماسختی زیاد کشیدیم. 

تو رفتی و من ماندم با یک دنیا سوال چرا آمدی؟چرا رفتی؟و.....تو رفتی و من ماندم با خاطره ها!خاطراتی که تو را اسطوره ی عشق برایم می کند. مجنون من کاش لیلی هرگز دلربایی و ناز را مرسوم نمیکرد!  

اعتراضی به خدا نیست. امتحانی ست شاید! من شاگرد تنبل کلاس باز هم برای پاس کردن درسها خود را به در و دیوار میزنم. دل کوچکم که تاب رفتنت را ندارد چگونه عشق عظیمت را در خود جای داده بود؟! 

تو رفتی و من چشم به راه، شاید امروز بفهمم که چه دردی کشیدی رفتنم را! ولی تو عاشق بودی چگونه میتوانی معشوق را در درد ببینی؟ و فراموش کردی که منهم غم فراق تو را داشتم؟

عطش عشقی بزرگتر داشتی یا دلبری دیگر بدیدی؟ آه از دلبری آسمانیها! 

مرا گذاشتی و رفتی شاید بگویی آنچه را عوض است گله بس است. تو دلی داشتی به وسعت دریا ولی من چه؟ مگر نگفتی که اول هفته زنگ میزنی، اول هفته تمام شد یادم نمیاید منتظرم گذاشته باشی پس چرا زنگ نمیزنی؟

تحمل ناملایمتهای تو را نداشتم چه رسد فراق؟ چه ماموریت سختی روی زمین داشتی! چه روح بزرگی داشتی که در این جسم بیمار آمدی و عشق دیگران را سنجیدی! و من نمیدانم حالا که این امتحان را صفر گرفته ام باقی راه را چه خواهم کرد؟ آیا دیگر بیماری را میتوانم یاری؟ من که عزیزترینم را در روز نیاز یاری نتوانستم!؟

خدایا اعتراضی به تو نیست ولی گله دارم: آنقدر دلبری کردی که مرا به این دنیا سپرد و نزد تو آمد. آنقدر جلوه زیبای خود بنمودی که دیگر مرا ندید. آنقدر مرا در خود غرق کردی که عشق او را کم دیدمو هر روز بیشتر طلب کردم. حالا هر آنچه داشتم بردی. خدایا! مگر می شود یکنفر را دوبار از من بگیری؟؟ ظرفیت مرا دیدی و این چنین کردی؟ خدایا مراقبش باش قلبش درد میکند شکسته است و با یک دنیا عشق هم التیام پیدا نمی کند. خدایا میدانم که در خانه نزد تو بهترین لحظه ها را خواهد داشت ولی من چه؟ تاکی باید بمانم تا مرا بخوانی؟ 

خدایا مرا ببر تا آنجا بیش ازین منتظرم نماند. خسته شده بود چقدر انتظار از این زندگی نا ملایم؟  

تو رفتی و من شاید دیگر عاشقی را با این وسعت عشق تجربه نکنم.عشقی که رنگ و بوی خدا فقط میداد و بس. لباس فیزیک را در آوردی و لباس دیگری به تن روح کردی لباسی زیباتر و شفاف تر همیشه از من جلوتر بودی شاید هم رفتی تا آنجا را آماده کنی تا وقتی آمدم احساس تنهایی و غریبی نکنم. بازهم منتظرم میمانی؟!!!!!! میگن روحها میتونن آدمهای روی زمین را کمک کنند میشه کمکم کنی تا ماموریتم را روی زمین تموم کنم؟ میدونم که هنوز هم پیشمی میدونم که میشنوی میدونم که حواست به منه. تو حتی شمارش نفسهای منو میدونستی پس کمکم کن خوشحالم که اولینها را همیشه برای تو گذاشتم. خوشحالم که به آرزویت رسیدی پرواز به سوی الله ! منتظرم باش تا من بیایم.هستی به ما نیاز دارد. خوشا بحالت که سبک بال رفتی.۲۷آذر ۱۳۵۶روز ورودت به هستی و ۴/۵/۱۳۸۸ تولد دوباره ات را فراموش نخواهم کرد  تو را دوست داشتم چون نشانی از عشق و نور خدا بودی تو را دوست داشتم چون مرا به یاد خدمت به خلق خدا    می انداختی. تو مرا از دلبستگی های دنیوی دور میکردی. آموزگار بزرگم بدان تا بینهایت دوستت دارم. تو را هر لحظه حس خواهم کرد چون روح خدا. خدایا میدانم که عشق فقط مخصوص تو است و بس (اشد حب لله) و ما اجازه نداریم هیچکس را بیشتر از تو دوست داشته باشیم ولی او همیشه برایم یاد آور ونشانی از تو بود.خدایا به من صبر بده و کمک کن تا این درس را نیز پاس کنم.   

                                                                                     

                                                                                      

نظرات 3 + ارسال نظر
مهم نیست چهارشنبه 7 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 10:37

درد فراق نزدیکان سخت است، و اگر دوست و یاری اینچنین، سخت تر. از خداوند متعال آرامش و صبر برای بازماندگان دلسوخته از این هجران مسئلت میکنم.
رفتن یک قانون همگانیست، بدون استثنا. تا قبل از رفتن ما انسانهایی میروند و قبل از آن انسانها، انسانهایی دیگر. تا قبل از رفتن ما جبران مافات برای انسانهایی که هنوز نرفته اند ممکن است و اما ادای دین و جبران آن برای انسانهای رفته چگونه ممکن است؟ چگونه میتوان حق و دین احتمالی را - که از انسانهای رفته به گردن داریم - ادا کرد؟
خدایا به ما توفیق بده دین خود را به انسانها، قبل از رفتنشان ادا کنیم. آمین.

[ بدون نام ] شنبه 10 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 16:06

اسمش را حذف کردم چون خانواده اش دوست نداشتند.

سایلان پنج‌شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 21:28

سلام منم از مرگ این عزیز به عزا نشسته ام. عزیزی که وقتی دستش را روی سرم میکشید همه محبت دنیا را درک میکردم خدایا مراقبش باش.تسلیت میگویم میدانم که هیچ کسی جز خدا نمیتواند تورا آرام کند

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد