چهلم

در مورد چله نشینی و اینکه یک فرد چهل روز به اعتکاف میره و شروع به بررسی نفس و عبادت میکنه هممون شنیدیم.داشتم فکر میکردم چرا وقتی یک نفر زمین را ترک میکنه براش مراسم سوم و هفتم و چهلم میگیریم؟ و آیا ارتباطی با چله نشینی داره؟ تنها چیزی که به ذهنم رسید این بود:وقتی یک نفر زمین را ترک میکنه در این مدت فاصله اش با زندگی زمینیش کمه و جسم اثیری اون به فیزیک نزدیکه و افرادی که در روی زمین هستند میتوانند به او کمک کنند تا با سرعت بیشتری سفرش را بپیماید البته میدانیم که برای همیشه میتوان از زمین با دعا و ذکر و خیرات به افرادی که رفته اند کمک کرد ولی به لحاظ روانشناسی وقتی یک باور را تکرار میکنیم برای تثبیت آن باور و شکل گرفتن مسیر عصبی آن در مغز ابتدا هفت و سپس ۲۱ روز و سپس ۴۰روز و برای دایمی شدنش ۹۰روز باید آنرا تکرار کرد. بعد از رفتن یک نفر اگر در هفت روز و سپس چهل روز بعدی برای او دعا کنیم و ذکر بگوییم شاید در مغزمان مسیر عصبی شکل بگیرد که اول باورمان شود که او رفته و آرامش بیشتری پیدا کنیم ثانیاْ این مسیر دعا شکل میگیرد و هرگاه بخواهیم دعا کنیم و طلب خیر کنیم این مسیر در مغزمان بطور اتو ماتیک فعال شود و برای او نیز دعا کند و انرژی مثبت برایش بفرستد.البته این نظر کاملا شخصی منه و نمیدونم تا چه حد درسته؟حتما با استادم چک میکنم و براتون مینویسم 

و من چله نشین تو شدم برایت طلب خیر میکنم امیدوارم خداوند از من بپذیرد  

بسم الله الرحمن الرحیم

مسافر عزیز ما، کالبد فیزیک برای روح بزرگ تو کوچک بود

خدایا تو گفتی بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را (ادعونی استجب لکم)

 پس عاشقانه های ما را اجابت کن

یا رب العالمین، ای پرورش دهنده تمام موجودات و همه عوالم، روحش را در عوالم دیگر هدایت  کن.

یا رحمن و یا رحیم، خدایا رحمت عام و رحمت خاص خود را بر روح  این سفر کرده، جاری بفرما.

فالله خیر الحافظین، سیاوشِ عزیز را تحت محافظت خودت قرار بده.

یا احسن الخالقین، خدایا با قدرت خلق خودت  درکالبد متافیزیکی زندگی زیبایی را براش خلق کن.

الابذکر الله تطمین القلوب، امنیت و آسایش فقط بواسطه تو اتفاق می افتد خدایا قلب درد کشیده اش را قرین آرامش قرار بده.

یا نورٌعلی نور، عزیزما لباس سایه را از تن به در کرد وسوار مرکب نور شد، خدایا او را غرق در نور خود بفرما.

خدایا او به خانه نزد تو آمده است و ما اینجا منتظر تا تو ما را بخوانی.

یا حلیم و یا صبور، به ما صبری عطا کن که دوری او را تاب آوریم تا روزی که ما نیز به نزد تو و او بیاییم.آمیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییین

  

همسفر

متن زیر منتخبی است از کتاب چهل نامه کوتاه به همسرم نوشته زنده یاد نادرابراهیمی 

هم سفر

در این راه طولانی - که ما بی خبریم 

و چون باد می گذرد

بگذار خرده اختلاف هایمان با هم باقی بماند

خواهش می کنم !  مخواه که یکی شویم، مطلقا یکی

مخواه که هر چه تو دوست داری، من همان را، به همان شدت دوست داشته باشم  

و هر چه من دوست دارم، به همان گونه مورد دوست داشتن تو نیز باشد

مخواه که هر دو یک آواز را بپسندیم

یک ساز را،  یک کتاب را، یک طعم را، یک رنگ را

و یک شیوه  نگاه کردن را

مخواه که انتخابمان یکی باشد، سلیقه مان یکی و رویاهامان یکی

هم سفر بودن و هم هدف بودن ، ابدا به معنی شبیه بودن و شبیه شدن نیست

و شبیه شدن دال بر کمال نیست بلکه دلیل توقف است  

عزیز من

دو نفر که عاشق اند و عشق آنها را به وحدتی عاطفی رسانده است؛

واجب نیست که هر دو صدای کبک، درخت نارون، حجاب برفی قله ی علم کوه، رنگ سرخ وبشقاب سفالی را دوست داشته باشند

 

 

تو زندگی خودتو با چی طاق میزنی؟  

باخونه؟ باماشین؟ باهمسر؟ با فداکاری؟باگذشت؟ با.... 

خودتو ارزون نفروش حتی به خدا 

میروبم

 

 

هرگز نمیدانیم که می رویم

وقتی روانه ایم

در به شوخی میبندیم

سر نوشت به پی ما می اید

وکلون در ر امی اندازد

وماا رادیگر دیداری نیست.  

 

We never know we go

When we are going

We jest andshut the Door

Fate-following

Behine us bolts it

And we accost no more

 Emily dickinson 

 

 

 نمیدونم درو  کی بست؟ خودم یا بقیه؟ ولی گله از هیچ کس نیست فقط دلتنگی ها اذیتم میکنه.و فکر اینکه اونیکه رفته تو قالب روح میتونه منو ببینه ولی من نمیتونم ببینمش. 

وقتی دلتنگش میشم میرم قرار گاه مون و من پشت در اونقدر منتظر میمونم تا دست سرنوشت یا شاید خدای مهربون من رو هم یک روزی به خونه پیش خودش ببره.خیلی خوبه که حداقل روحش رو حس میکنم.امروز توی بهشت زهرا وقتی عود روشن کردم فکر میکردم روبروم نشسته وداره نگام میکنه.بعد لبخند زدم وگفتم: 

حالا مایک خلوت گاه داریم که هیچکس توش وارد نمیشه من میتونم اینجا ساعتها باهات حرف بزنم بدون اینکه کسی مزاحممون بشه.تو میتونی اشکهامو پاک کنی و نوازشم کنی.باشه اگه من نمیبینمت تو که منو میبینی!همیشه که نمیشه هر چی من میخوام بشه.تو بازی رو بردی  

ولی من هنوز باید اینجا باشم قول میدم قوی و قدرمتند باشم.یاد خاطره های خوبمون میافتم و میخندم بعد انرژی میگیرم بعد یاد ماموریتی که روی زمین دارم میافتم بعد بلند میشم پرانرژی تر از همیشه راه می افتم.خوب باشه که روحی! میدونم که خدای مهربون میزاره بهم کمک کنی. تو هم که عاشق موفقیت من بودی پس راه بیفت بریم.خدایا میشه تو هم بیایی؟ما بدون تو کجا بریم؟خدایا هیچ کدوم از بنده هاتو تنها نزار خدارو شکر تو اونقدر بزرگی که به همه ما میرسی تازه همه درهای بسته ی دنیا رو هم میتونی باز کنی.

دارایی ها

بسم الله الرحمن الرحیم   

           دارایی ها            

سلام به چیزهایی که داریم کمی بیندیشیم: خانه من، لباس من، کودک من، شعل من، مدرک من، روح من، شعور من و بینهایت که به این من وصل میشود حال اینکه این من چیست بماند .برویم سراغ دارایی های این من

دارایی های انسان به دو دسته تقسیم میشود: دارایی های مشهود و نامشهود

1.       پول، خانه، ویلا، ماشین، زمین، کارخانه، تحصیلات ومدرک، مقام و.... که به آنها دارایی های مشهود گفته می شود. این موارد نه تنها معیار موفقیت و سعادت اخروی نیستند بلکه معیارهای موفقیت و خوشبختی دنیوی نیز محسوب نمی شوند.

2.        خوشبختی، آرامش، شادی، لذت بردن هر لحظه از شرایط موجود، دوستان و خانواده ی خوب، اعتقادات سازنده، اخلاق نیکو، سلامتی تجربه امنیت، عشق، شور، ارتباطات اجتماعی، تفکرات الهی، معیارهاو ارزشهای الهی و.....نمونه هایی از دارایی های نامشهود و ارزشمند می باشند.

امروزه معیار خوشبختی کسب ثروت و دارایی های مشهود شده است. در حالیکه گاهی دارایی های مشهود عامل انحراف و معیار تاریکی نفس انسان نیز می شود.

سوره شعرا آیه 88و89

حکایت از روزی میکند که هیچ چیزی (پول، ثروت، خانه، ماشین، فرزندان، همسر،پدر ومادرو...) سود ونفعی به شما نمی رساند . مگر این که خداوند قلب سالمی به او ( انسان ) ببخشد. ( تا در این سلامت و آرامش و شادی ذهنی و درونی از این نعمتها لذت ببر. )

یعنی کسی که ذهنش (بخش دگرگون کننده، منقلب کننده اش) را بتواندسالم کند. او (کسی که ذهنش را سالم کرده) ذهنش به او سود میرساند.

ادامه مطلب ...